سخن روز :دریوزگی بیثمر روحانی در سفر اروپایی
همانطور که در خبرها شنیدهاید، روحانی به دو کشور سوئیس و اتریش سفر کرده است.
روحانی در آستانهٔ سفر در فرودگاه مهرآباد حرفهایی زد که بر اساس آن اظهارات، هدف از این سفر را میتوان در ۲کلمه خلاصه میشود:
آویختن به اروپا! آن هم نه فقط در موضوع برجام، بلکه در مورد سایر مسائل و بحرانهای گریبانگیر رژیم.
روحانی گفت: «امروز که آمریکاییها برخلاف مقررات بینالمللی و تعهدات چندجانبه خود از برجام خارج شدهاند، ارتباط و مذاکره با اروپا جایگاه خاصی دارد چرا که هر ۵کشور شامل روسیه و چین و ۳کشور اروپایی و مجموعه اعضای اتحادیه اروپا، تلاش میکنند که برجام بدون آمریکا باقی بماند».
روحانی در اظهارات خود فاش کرد که گفتگو با اروپا و مشخصاً با دو کشور سوئیس و اتریش به برجام محدود نمیشود، بلکه شامل بسته پیشنهادی اروپا و مسائل دیگری مانند «ثبات و امنیت منطقه» و مسأله سوریه و یمن هم میگردد.
از سوی دیگر رسانههای خبری میگویند روحانی به هدف گفتهشده نرسیده و از اول هم تقریباً معلوم بود که از سفر به دو کشوری که نقش زیادی در سیاست بینالمللی ندارند، آبی برای رژیم گرم نمیشود. در حالی که هنوز سفر تمام نشده است.
بنابراین این سؤال مطرح میشود که هدف واقعی روحانی از این سفر چه بوده است؟
هدف واقعی سفر روحانی
با کنار هم گذاشتن حرفهای روحانی و خبرها و تفسیرهایی که در این مورد منتشر شده و با نگاهی به واقعیتها و شرایط فوقالعاده وخیم رژیم، میشود احتمالاتی مطرح کرد و آنها را در ۳تابلو خلاصه کرد:
تابلو اول: این یک سفر نمایشی است برای آن که رژیم در درون خودش و برای نیروهایش و هم در بیرون چنین جلوه دهد که منزوی نیست.
این تابلو را اظهارات خود روحانی تقویت میکند که شرایط موجود و از جمله طرد و انزوای بینالمللی رژیم را ناشی از جنگ روانی دشمن قلمداد میکرد. امری که طبعاً برای خنثی کردن آن باید به تبلیغات پرداخت و همچنین اظهارات اخیر خامنهای که او هم در دیدار با قضاییه رژیم، به آنها خط میداد که بایستی بهطور هنرمندانهیی تبلیغات کنند و یاد بگیرند که چطور میشود با پروپاگاندا سیاه را سفید جلوه داد!
تابلو دوم: آویختن به کشورهای درجه۲ اروپا پس از ناامیدی از ۳کشور اصلی اروپا در مقابله با تحریمهای آمریکا و تلاش برای کاهش آثار تحریمها.
پایههای این تابلو در اظهارات روحانی در سوئیس و اتریش و قراردادهایی که بسته، قرار دارد.
در این مورد روزنامه حکومتی سیاست روز در شماره ۱۳تیرماه نوشته است:
«حتی همفکران دولت و شخص آقای رئیسجمهور... هم اعتقاد دارند که دولت، رئیسجمهور و شخص وزیر خارجه خوشبینی زیادی به آمریکا داشتند و اکنون نیز این خوشبینی به اروپا کشیده شده است. او چنین رویکردی را اشتباه میداند.
اگر آقای روحانی برای بقای برجام به سفر اروپایی به دو کشور سوئیس و اتریش رفته است، چنین سفری هم نمیتواند پیکر مرده برجام را زنده کند، اکنون بازیگران اصلی در برجام، انگلیس، فرانسه و آلمان هستند نه سوئیس و اتریش، هر آنچه که در اتحادیه اروپا به تأیید برسد بر اساس آن تصمیمی است که این ۳کشور با در نظر گرفتن منافع ملی خود که با منافع آمریکا و رژیم اسراییل گره خورده و مشترک است، اجرا خواهد شد.
چنین سفرهایی وقت و هزینه تلف کردن است و فرصت را از ایران برای پرداختن به امور داخلی میگیرد...
چگونه میتوان به چنین کشورهایی اعتماد و اطمینان کرد؟ در حالی که شرکتهای فرانسوی نیز قراردادهای خود را یکطرفه فسخ کرده و ایران را ترک کردهاند. شرکتهای آلمانی نیز دست به چنین کاری زدهاند».
تابلو سوم: دریوزگی از سوئیس بهعنوان کشور حافظ منافع آمریکا در ایران که از قدیم هم نقش واسطه بین رژیم و آمریکا بازی میکرد برای پل زدن با آمریکا.
نشانههای این تابلو را در رسانههای خود رژیم میشود پیدا کرد از جمله یکی از کارشناسان سیاسی رژیم به نام مطهرنیا که نزدیک به باند خود روحانی است در مصاحبهیی با خبرگزاری حکومتی ایلنا، روز گذشته گفته:
«با توجه به اینکه سوئیس در میان کشورهای اروپایی از جایگاه و احترام زیادی برخوردار بوده و همچنین حافظمنافع آمریکا در ایران است این سفر از اهمیت بالایی برخوردار بوده و شاید بتوان از آن بهعنوان گفتگویی نیابتی یاد کرد».
طبعا این شق بیشتر به سوئیس برمیگردد، درباره اتریش اما یک نکته را میتوان افزود:
فضاحت تمامعیار سفر روحانی به اتریش چیست؟
سفر روحانی به اتریش ورای هر بحث و ایدهیی که پیرامون آن تبلیغ کنند که فیالواقع هم هیچ نکته و دستاورد مشخصی نداشت، یک فضاحت تمامعیار بود. بهویژه که رهبر اتریشی در مقابل خبرنگاران روحانی را تقریباً به محاکمه کشاند و از وی درباره حرکت تروریستی دیپلوماتش در اتریش توضیح خواست! کاری که معمولاً و در عرف دیپلوماتیک در اتاقهای دربسته مذاکرات انجام میدهند و نه در کنفرانس مطبوعاتی مشترک! کاری که جز تحقیر خفتبار روحانی و نظامش در انظار جهانیان، هیچ معنی دیگری ندارد.
اضافه بر این نکته همچنین میتوان اضافه کرد: در حالی که روحانی در اتریش بود، اتریش مصونیت دیپلوماتیک یک دیپلومات-تروریست رژیم به نام اسدالله اسدی دبیر سوم سفارت را که در توطئه بزرگ تروریستی علیه گردهمایی مقاومت در پاریس نقش داشت، لغو کرد که مقدمه تحویل این فرد به قضاییه بلژیک برای محاکمه است.
پیشینه دعوت و سفر به اتریش
همگان به یاد دارند که در فروردین ۹۵ روحانی سفر خود به اتریش را لغو کرد و آن را موکول به جلوگیری از تظاهرات هواداران مجاهدین علیه سفر خود به آن کشور کرد. اما دولت اتریش اعلام کرد که نمیتواند مانع حق اشخاص و گروهها برای برپایی تظاهرات و تجمع صلحآمیز شود و با این درخواست مخالفت کرد.
هاینس فیشر، رئیسجمهور اتریش هم به تلویزیون ملی این کشور گفته که سفر همتای ایرانیش دیگر در دوران ریاستجمهوری او انجام نخواهد شد.
یعنی ۲سال پیش روحانی سفر خود را به این علت لغو کرد که اتریش حاضر به جلوگیری از تظاهرات ایرانیان علیه او نشد، این البته آن موقع یک توسری برای رژیم بود. اما بعد از ۲سال ببینید رژیم در چه نقطهیی است که باز هم تظاهرات ایرانیان آزاده و هواداران مقاومت با شدت علیه او در وین جریان داشت و روحانی ناچار بود آن را به روی خود نیاورد. چون نتیجه را میدانست. علاوه بر آن دیپلوماتش در اتریش را هم به جرم تلاش برای بمبگذاری در گردهمایی ویلپنت گرفته بودند و اتریش مصونیت او را لغو کرده بود و روحانی بهعنوان رئیسجمهور یک رژیم تروریست که سفارتخانههایش لانههای جاسوسی و ترور هستند، در افکار عمومی اتریش ظاهر شد.
همین نکته نشان میدهد که رژیم طی این ۲سال در تعادلقوا چقدر پایین آمده که نه تنها از شرایط پیشینش برای سفر به اتریش کوتاه میآید بلکه در شرایط بسیار بدتری و بهرغم پسزدن تلویحی دعوت پیشین، و در اوج یک بحران سیاسی ناشی از تروریسم حکومتش، آن سفر را انجام میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر