وحشت نسبت به آنچه در حال رخدادن است!
اظهارات اخیر آخوند حسن روحانی در تهران و در بندرعباس که کوشید صورت مسأله بحرانهای گریبانگیر نظام، بهخصوص صورت مسأله اصلی یعنی سرنگونی را پاک کند و اوضاع را رو به راه و دولتش را مسلط بر امور نشان دهد، باعث غیظ و خشم عناصر باند خودش نسبت به شعارهای پوشالی او شده است.
آنها از یک طرف نسبت به این همه حرافی او خشمگین و از طرف دیگر نسبت به آینده شوم نگران هستند که همه چیز دارد از هم میپاشد و حاکمیت دارد ساقط میشود در حالی که روحانی مثل شاه سلطان حسین لبخند میزند، توچال میرود و علی برکه الله میگوید و به مردم وعده میدهد اگر ۶ماه تا یکسال دیگر صبر کنید اوضاع درست میشود.
در این رابطه صادق زیباکلام یکی از حامیان او وعدههای پوشالی روحانی را ناشی از «دنیای خیالی و پوشالی» میداند و در حیرت است که « واقعاً چه به آقای روحانی میگویند که ایشان فکر میکنند اگر بیایند به مردم لبخند بزنند و بگویند نه من استعفا نمیدهم، مردم روحیه میگیرند و مخالفانشان فرار میکنند؟ نمیدانم آیا آقای روحانی فکر میکنند مخاطبانشان بچههای مهدکودک یا دبستانی هستند؟ بیاید به صراحت بگوید در مملکت چه اتفاقی در حال رخ دادن است».(سایت انتخاب ۸تیر۹۷)
سایت حکومتی دیپلوماسی ایرانی نیز ضمن اشاره به اینکه «این جامعه دیگر میدان مانور چپ و راست و اصلاحطلب و اصولگرا نخواهد شد» و به روحانی نهیب میزند که با این خیالات و لبخندهای آنچنانی «نگذاریم و نگذارید خوشههای خشم حاصل از بیکفایتیها به خرمن زده و تر و خشک را با هم بسوزاند».
نویسنده این سایت در ادامه به روحانی توصیه میکند: «کمی به خود آمده ذهنیت و عملکرد چهل سال را نقد کنیم. از خود فریبی دور شویم. آقای رئیسجمهور جامعه ایرانی دیگر دو قطبی نیست. ورشسکستگی سیاسیون و عدم کارایی آنان امری روشن و مبرهن شده است. امروز مردم یکدست شده و در اعتراف به بیکفایتی سیستمی هم صدا شده و هر دو جناج را مسئول وضعیت بغرنج کشور میدانند ».(دیپلماسی ایرانی ۹تیر۹۷)
علی بیگدلی یکی از عناصر باند روحانی هم اظهارات روحانی، نوبخت و سیف را نسنجیده و« توهین به ملت» میداند و مینویسد: «این آقایان در اظهاراتشان کمی فکر نمیکنند. یعنی چه؟ ملت نگران کالاهای اساسی و مایحتاج اولیه زندگی نباشند. چرا دولت مدام در رسانهها از ذخیره برنج و گندم و ارز سخن میگوید».
این مهره باند روحانی به شرایط بحرانی رژیم این چنین اذعان میکند: «شرایط امروز به جایی رسیده که هر لحظه باید منتظر یک اتفاق ناگوار باشیم». (سایت دیپلوماسی ایرانی ۸تیر۹۷)
واقعیت این است که خوش خیالترین افراد و رسانههای باند روحانی هم به این نتیجه رسیدهاند که روحانی و دولتش در بنبست قرار دارند و لفاظیها و شعارهای صد من یک غاز روحانی نمیتواند بیکفایتی دولت او و کل نظام آخوندی را از دید مردم پردهپوشی کند. بعبارت دیگر واقعیتهای ایران بحرانزده آشکارتر از آن است که حتی هم باندیهای روحانی هم دیگر توان پوشاندن آن را ندارند و مجبور به اعتراف به بخشی از واقعیت شرایط رو به سقوط نظام شدهاند.
بنابراین اظهارات فوق اگر چه حمله به روحانی و نگرانی در زمینه شکست مفتضحانه دولت درمانده و در گل مانده او است، اما در واقع نمونههای جدی وحشت و سراسیمگی نسبت به سرنگونی و پایان کار کل نظام و ترس و نگرانی از قیام مردم ایران است که این روزها با شعار مرگ برخامنهای و مرگ بر روحانی نوید بهگور سپرده شدن این حاکمیت جهل و جنایت را میدهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر