تلویزیون در تی وی :جمهوری اسلامی درایستگاه آخر، وظایف ما چیست!!؟
بخواهیم و نخواهیم ،چشم خود را ببندیم
و یا نبندیم
اوضاع جامعه ایران انفجاری و جمهوری اسلامی رو به تلاشی است! بالاخره مبارزات مردم ایران وشدت فساد و جنایت جمهوری
اسلامی، این حکومتٍ بنا شده بر ارتجاعی ترین برداشتها از مذهب، آن را به ایستگاه آخر رساند.تمام
سمبلهایی که این نظام با آنها به حکومت خود ادامه میداد و برایش قدرت بسیج میآورد،
حالا د رنزد افکار عمومی فقط بخاطر قرابت با این حکومت به سمبل نفرت تبدیل شده است. این حکومت تمامی خطوط استراتژیک خود را درلفافه ای از شعارهای مذهبی وهاله ای ازتقدیس پیش میبرد
ازجنگ با کشورهمسایه که تبدیل به جنگ کفر واسلام شد،جنگی که حالا اسلاف خمینی
هم اعتراف میکنند که بعداز خرمشهر براحتی
میشد به آن خاتمه داد، از سرکوب وحشتناک داخلی که در آن با فرامین مذهبی جان و مال مخالفین مباح شمرده میشد
وتمام مخالفین به اسم طاغی و باغی به وحشیانه ترین شکل سرکوب میشدند.ازآزادی احزاب که زیر فریادهای خمینی که گفت: «حزب فقط حزب ا لله» لگد مال شداز مطبوعاتی که خمینی گفت که من
انقلابی عمل نکرده ام زیرا اگر انقلابی بودم قلمها را میشکستم و صاحبان قلم را هم
بدار میکشیدم که البته دراسرع وقت این بدهی
خود را اصحاب قلم پرداخت. تا برپایی حاکمیت
خداگونه ولی فقیه که حاکم جان ومال مردم ایران است و تمام ملت خراجگذار این پادشاه
خلیفه و آخوند هستند و تا تغییر نام ولایت فقیه یعنی همان سلطنت فقیه، به سلطنت
مطلقهی فقیه! اما این دوران سیاه که تئوریسین های
جمهوری اسلامی آن را ابدی میدانستند حالا به ایستگاه آخر رسیده است. واقعیت این است که خامنه ای سالیان نظامش را درشکافهای
بین المللی پیش میبرد. شریکان بین المللی خامنه ای در غارت اموال مردم
همواره فرصتی ازاین ستون به آن ستون برای
خامنه ای فرجی مهیا میکردند حالا اما خامنه ای
درستون آخر ، دیگر ستونی برای پریدن وجستن مقطعی از مهلکه نمییابد و هراسان
ولرزان آیندهي ترسناک خویش را درجلوی چشمانش میبیند. وضعیت
امروز خامنه ای بواقع رقت باراست.سپاه پاسدارانی وارفته دارد که امروز درسوریه سیبل حملات است و سردارانش مانند
فیلهایی میمانندکه با هوا پرشده اند و کار صدمشان هم سرداری و نظامیگری نیست و
اساسا درکار رانت و اسکله های قاچاق و تاراج اموال مردم ایران هستند. اقتصاد، متلاشی شده
زیر ضرب اختلاس های نجومی و مدیران بی کفایت که تنها علت مدیرشدنشان
کارنامه قبولی درسرکوب مخالفین خامنه ای است.دولتی
با انبوه مدیران دوتابعیتی درحال فرار دریمن حوثیهای
خامنه ای پابه فرار به سمت ایستگاه آخرشان یعنی غارهای کوهستان صعده میروندایستگاه آخر این نظام اهریمنی، پل شکسته ای است
برروی دره ای عمیق که لاشه جمهوری اسلامی را هم بعد از سقوط بسختی در میان درهی زیر
آن میتوان پیدا کرد.پس براستی وظیفه
ماچیست ؟شاید بعضی ها گمان میکردند که جمهوری اسلامی ابدی است و سرنوشت خودشان را
با آنها گره زده بودند وشاید عده ای از
رجال هنر و ادب و سیاست این پند شنیع و ضد اخلاقی را آویزه گوش کرده بودند که وقتی
زورت به متجاوز نمیرسد ساکت باش و از تجاوز لذت ببر زمستان آخوندها درحال رفتن است
وهمه باید حساب این را پس بدهند که دراین سیاه ترین مقطع تاریخ ایران کجا بودند اما سخن این است که هنوز هم برای بازگشت دیر نیست کما اینکه
دیدیم هنرمندانی برای کاندیداتوری روحانی سنگ تمام گذاشتند و هر ده انگشت خودرا
جوهری کردند اما حالا با استشمام فضای سیاسی دست رد به مهمانی اشرافی او میزنند.مهمانی که قطعا سال گذشته دعوت شدن در آن مایه فخر آنان
بود و آنرا همسفرهگی با رئیس جمهور
معتدلشان میدانستند بنابه وظیفه به عنوان
یک روزنامه نگار و یک فعال سیاسی که این سالیان غم آزادی مردم ایران را داشته میگویم :ایمان بیاوریم به آغاز فصل گرم ! به آغاز فصلی دیگر!به جمهوری اسلامی نیز باید گفت که «دیدید که مرگ بر شما گذشت و این عوعو سگان شما نیز بگذرد الان زمان اتحاد
همه نیروهاست اما اتحادی عمیق براساس کارنامه مشخص سیاسی! اتحاد
براساس اصول شناخته شده مبارزاتی. ابتدا ایمان به براندازی و سرنگونی جمهوری اسلامی و دوم التزام به بکارگیری تمامی نیروها بر علیه جمهوری
اسلامی و پرهیز از تخریب دیگران این دو شاخص شاید بهترین معیارهای سنجش برای تشخیص مخالفین واقعی این
نظام هستند.
بقلم رامین سعادت قریب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر