سخن روز :پیام و معنی سخنرانیهای خامنهای و روحانی
روز چهارشنبه ۶تیرماه در حالی که ۳روز از قیام مردم تهران و اعتصاب بازاریان میگذشت هم خامنهای و هم روحانی به صحنه آمدند و سخنرانی کردند. اگرچه هیچکدام مستقیماًً و صراحتاً راجع به قیام و خیزش جاری مردم به جان آمده اشاره نکردند، اما حرفهایشان تماماً متأثر از شرایط انفجاری جامعه و تلاش برای یافتن راهکارهایی برای مقابله با آن بود.
سیاست دووجهی خامنهای در مقابل قیام: سرکوب و تبلیغات و وعدههای توخالی
خامنهای دیماه گذشته برای سرکوب بیرحمانه قیامکنندگان به مزدورانش رهنمود میداد که تفاوت قائل شوند بین آنهایی که تحتتأثیر هیجانی فضای مجازی دست به اعتراض زدهاند با آن کسانی که به شبکههای مجاهدین مرتبط هستند و میگفت این دو گروه با هم یکسان نیستند و مدعی بود که باید برای گروه اول روشنگری کرد که معنایش این بود که به گروه دوم رحم نکنید.
خامنهای همین سیاست دوگانه را روز چهارشنبه به زبان دیگری تکرار کرد و اینبار خواستار تفکیک بین «دشمن» و «افکار عمومی» شد. خامنهای گفت: در مقابل دشمن و بدخواه و توطئهگر و دروغگو و تهمتزن باید با صلابت و قاطعیّت عمل کنیم... در مقابلِ افکار عمومی نمیشود اینجوری ظاهر شد. در مقابل افکار عمومی بایستی با تواضع، با دلسوزی، با محبّت وارد شد و با افکار عمومی تفاهم کرد؛ این خیلی چیز مهمّی است، تا بتوانیم اعتماد افکار عمومی را جلب کنیم.
یکی از مهمترین کارهای شما این است؛ یعنی یک تیم قوی رسانهیی هنرمند را بهکار بگیرید، بنشینند طرّاحی کنند -نه برای یک روز و دو روز و یک ماه؛ بهطور مستمر.
خامنهای به این ترتیب خط مشخصی را برای مقابله با قیام و مهار جو انفجاری جامعه برای نیروهای سرکوبگرش تعیین کرده است؛ سرکوب قیامآفرینان و قیامکنندگان و به موازات آن وعده و عیدهای پوچ و تبلیغات توخالی برای مهار مطالبات اقشار مختلف جامعه. تبلیغات توخالی آن همنه فقط «برای یک روز و دو روز و یک ماه» بلکه «بهطور مستمر»؛ آن هم با کمک گرفتن از «یک تیم قوی رسانهیی هنرمند» و با این هدف که سیاه را سفید جلوه دهند. توصیفات خامنهای در این مورد بسیار گویا است: «امروز در دنیا با پروپاگاندا و تبلیغات سیاه را سفید جلوه میدهند... شما هم باید با تبلیغات هنرمندانه و بهکار گرفتن یک تیم قوی همین کار را بکنید».
چرا شکست سیاست دووجهی خامنهای پیشاپیش محرز است
در زمینه سرکوب رژیم برگ برندهیی در دست ندارد. در شرایطی که جامعه درگیر یک بحران انقلابی است و قیامها هر روز در شهری و در گوشهیی از میهن شعلهور میشود افزایش سرکوب و اعمال آن به شکل عریان و وحشیانه باعث مرعوب شدن قیامکنندگان نخواهد شد بلکه مانند ریختن نفت بر روی آتش عمل میکند.
در مورد تبلیغات دجالگرانه و سفید جلوه دادن سیاهیها نیز باید گفت این کاری است که دستگاههای تبلیغاتی مدرن و سنتی رژیم به مدت ۴۰سال به آن مشغول بودهاند. همین دستگاهها بودند که رذیلانهترین و کثیفترین شیوهها را بهکار گرفته و با دجالگری مافوقتصور هر کاری که میتوانستند برای شیطانسازی دشمن اصلی خودش یعنی مجاهدین انجام داند.
خمینی مدعی بود که مجاهدین خرمنهای کشاورزان را آتش میزنند و خودشان خودشان را شکنجه میکنند.
از کشتن کشیشهای مسیحی و انداختن آن به گردن مجاهدین تا انفجار حرم سامرا و مقصر معرفی کردن مجاهدین شمهیی از این تبلیغات بهقول ولیفقیه «هنرمندانه». کشتن ندا آقا سلطان در خیابان و بعد بازسازی صحنه شهادت ندا برای اینکه به خیال خود اثبات کنند که تیمهای اعزامی مجاهدین او و بسیاری از شهدای قیام ۸۸ را بهقتل رساندهاند. در قیام دیماه نیز باز همین «تبلیغات هنرمندانه» که قیامکنندگان را میکشتند و میگفتند یا مجاهدین کشتهاند و یا یکی پس از دیگری در زندان خودکشی کردهاند.
عبارت «باورپذیر» را خامنهای در رهنمودهایی که میداد تکرار میکرد و منظورش این بود هنرمندانه دروغهایی بگویید و بسازید که باورپذیر باشد.
رژیم در این رابطه همه شیوهها را بهخصوص برای شیطانسازی مجاهدین به کار گرفته، صدها جلد کتاب نوشته، صدها و هزاران سریال تلویزیونی و فیلم سینمایی و نمایشگاه و... درست کرده.
اما بدبختی خامنهای و این نظام این است که مقاومتی در برابرشان است که تمام این ترفندها را افشا کرده است. مردم ایران هم در قیام های خود و در شعارها و مطالبات خود نشان دادهاند به آنچنان درجهیی از شناخت نظام فاسد ولایت فقیه رسیدهاند که دیگر حنای این فریبکاریها برایشان رنگی ندارد. بهخصوص در عصر ارتباطات. مثلاً رژیم به مغازههای مردم حمله میکند و میخواهد تخریب اموال عمومی را به گردن خود مردم و مجاهدین بیاندازد اما چند ساعت بعد یا حتی چند دقیقه بعد چندین فیلم از حمله وحشیانه مزدوران رژیم به مغازها توسط خود مردم در فضای مجازی منتشر میشود و رژیم را رسوا میکند.
واقعیت این است که این تبلیغات دجالگرانه درست مانند سرکوب هر چه گستردهتر و وقیحانه و جنایتبارتر باشد به همان اندازه قیام و جنبش مردم رادیکالتر میشود. روز اول مردم بهطور گسترده به خیابان آمدند و وقتی رژیم سرکوب کرد، روز بعد جوانهای شجاع مصمم و جنگنده به خیابان آمدند سنگربندی کردند با نیروهای انتظامی درگیر شدند و شعار وای به روزی که مسلح شویم سردادند. این همان بنبست سرکوب است که اگر نکند قیام گسترش پیدا میکند و اگر بکند قیام عمیقتر و رادیکالتر میشود و در هر حال این رژیم است که در این مصاف بازنده است چرا که زمان و شرایط داخلی و بینالمللی قویاً به زیانش است.
روحانی و ۳تابلو
روحانی هم در واقع به بحران اصلی رژیم و شرایطی که بر اساس آن قیامها شکل گرفته اشاره کرد و ۳تابلو یا ۳فرض را پیش روی رژیم را برشمرد. روحانی تلاش کرد با کمرنگ نشاندادن بحرانها وانمود کند گویا رژیم قادر است از شرایط کنونی جان سالم بهدر ببرد.
تابلو اول تسلیم مطلق بود در برابر آمریکا که گفت حتی یک نفر از ۸۱میلیون ایرانی این را نمیپذیرند پس این راه منتفی!
راه دوم این بود که در برابر آمریکا بایستیم اما به دعوا و اختلافات درونی خودمان هم ادامه بدهیم. که منظورش راهی است که باند مقابل ارائه میدهد و عملاً هم روحانی را زیر ضرب گرفته و اضافه کرد که در این راه «هزینه بالایی را ما پرداخت میکنیم، وضع ما بدتر میشه، اقتصاد ما بدتر میشه فرهنگ ما بدتر میشه، وحدت ما هر روز شکننده میشه افتراق ما بیشتر میشه شکاف میان ملت بیشتر میشه» که روشن بود این راه را هم رد میکند.
اما راه سوم: سوم اینه که ما تسلیم نمیشویم در برابر آمریکا، عزت ملی و تاریخیمان را حفظ میکنیم آمریکا را به زانو در میآوریم در این مبارزه ارادهها» روحانی کمی بعد منظور را بیشتر روشن کرد و گفت: «راه سوم راهی ست که ما مقاومت میکنیم ایستادگی میکنیم با کمترین هزینه، هزینه باید پرداخت کنیم اما کمترین هزینه، توقعاتمان را میآوریم پایین واقعیت امروز ایران را مدنظر قرار میدهیم همه با هم همکاری میکنیم امروز دولت امروز نماینده ملت یعنی رئیسجمهور... دست همه را میبوسد».
بنابراین روشن است که منظور روحانی تعامل و مذاکره با آمریکاست اینکه باید توقعات را پایین آورد و «واقعیت امروز ایران را مدنظر» قرار داد و در این مسیر همه هم با من که نمایندهٔ ملت هستم همکاری کنند و به من نزنند و نگویند «چرا ارز اینچنین چرا سکه آنچنان، چرا بازار اینچنین میشه مطالبات مردم را بالا» ببرند!
در یک کلام قیام و بالغ شدن بحرانها و رسیدن به ته خط، خامنهای و روحانی را وادار کرده ست همزمان به صحنه آمده و دست و پازدنهای بیفایده خود را چه در عرصه داخلی و چه در سیاستهای خارجی به نیروهای وارفته رژیم عرضه کنند. روحانی در توصیف وضعیت کنونی گفت: «هر روز از ۱۸اردیبهشت هر روز ما و هر شب ما یوم قدر و لیلهالقدر بوده». این اعتراف بهمعنای آن است که یعنی رژیم هر روز با بحرانها و تحولات زیرورو کننده و سرنوشتساز درگیر بوده است. از قیام کازرون و کشاورزان اصفهان تا تحریمهای پیدرپی تا ترک زنجیرهوار شرکتها از ایران، از مذاکره با اروپا و مخالفت باند دلواپسان با آن تا نامه سرگشاده صدنفر از عناصر حاشیه.
رژیم برای هیچکدام از این بحرانها راهحلی ندارد و این بنبست خودش را در حرفهای ضدونقیض خامنهای و روحانی نشان میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر