مهمترین عنوانهای روزنامههای حکومتی در روز دوشنبه 20فروردین 97
در روزنامههای حکومتی امروز دوشنبه 20فروردین به صحنه آمدن خامنهای و دود دم در مورد قدرت نظام به تیتر چهارم پنجم اغلب روزنامهها تبدیل شده. ابقای نجفی به شهرداری تهران در شورای قلابی شهر هم تیتر اول و دوم اغلب روزنامههای باند روحانی است اما گرانی دلار و افت ارزش ریال و جنگهای باندی حول آن بیشترین عنوانها را به خود اختصاص داده است:
آفتاب یزد: افسار گسیختگی دلار – وعدههای روحانی چه شد؟
ابتکار: جنجال دلار در شهر
ابرار: دعوت مجلس از مسئولان اقتصادی و بررسی علل گرانی
ابرار اقتصادی: عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس: آقای روحانی سیف را برکنار کنید
اعتماد: ماهیت بازار ارز تغییر کرد؛ به وقت دلار
اقتصاد پویا: حاجی دلیگانی: روحانی اگر مخالف گرانی دلار هستند سیف را برکنار کنند – متأسفانه صداقت رئیسجمهور در عمل به وعدههای انتخاباتی برای مردم رنگ باخته است
اقتصاد پویا: عضو اتاق بازرگانی ایران: مردم حق دارند که دلار میخرند
اقتصادپویا: حسینی کیا مطرح کرد: اگر دولت اقدام جدی نکند نرخ دلار تا ۷هزار تومان هم قد میکشد
ایران: حباب بازار ارز بزرگتر شد
تجارت: پشت پرده گرانی ارز؛ سؤال از رئیسجمهور با صد امضا کلید خورد
جهان صنعت: سکوت و همراهی دولت در جهش قیمت دلار؛ بحران هدایت شده
حمایت: رکورد شکنی پیدرپی دلار و سکه
خراسان: عصیان گری دلار
رسالت: رئیس مجلس: مسئولان در مورد گرانی ارز توضیح دهند
عصرایرانیان: دلار تا کجا گران میشود؟ بحران جدی ارز و طلا در سایه بیتوجهی و ناتوانی دولت
قدس: سکوت دولت در آشوب دلار
کیهان: دلار 5800تومانی دستاورد دولت برجام و تلگرام
روزنامههای باند روحانی با اشاره به ریشههای گرانی دلار نسبت به پیامدهای آن هشدار دادهاند. اغلب آنها ضربالاجل ترامپ را که ۳۳روز دیگر به آن مانده علت اصلی دانسته اند:
آرمان: هشدار درباره ونزوئلایی شدن اقتصاد
حسین راغفر
نوسانات نرخ ارز و سیر صعودی آن نشانه ونزوئلایی شدن اقتصاد است و برخی مسئولان اقتصادی در آن سهم دارند. در واقع با ملتهب کردن زمینه سیاسی، شرایط افزایش قیمت را مهیا میسازند و آن را گردن عوامل دیگر مثل تصمیمات رئیسجمهور آمریکا درباره برجام انداخته یا در برخی مواقع هم به ناآرامیها منتسب میکنند. اما مادامی که افراد غیرمرتبط در اقتصاد حضور دارند، مسأله حل نمیشود...
در حال حاضر یک اضطراب بیسابقه در جامعه که ناشی از افزایش قیمت ارز است، پدید آمده است. مردمی که اندکی پول نقد دارند یکشبه، قدرت خریدشان نصف شده و طبیعی است که مضطرب میشوند. این اضطرابها موجب اضطرابهای بیشتر در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی میشود. مردم تنها راهحلی که در مقابل خود میبینند این است که مجدداً همین ریالها را به دلار تبدیل کنند...
از همه مهمتر احساس ناامنی است که در پی این افزایش قیمتها حاصل میشود و موجب شده امروز بیشتر از هر زمان دیگری شاهد فرار سرمایهها باشیم، بهگونهیی که بعضاً منابع خود را به فروش رسانده و در کشورهای همسایه مبادرت به خرید ویلا میکنند. همه اینها به ناامنی بیشتر دامن میزند...
از طرفی برخی حافظ منافع یک گروه خاص هستند و در حالی که کمتر صلاحیتی در اظهارنظر و عقیده مسائل اقتصادی دارند برای توجیه فسادی که در اقتصاد است، مسئولیت آن را به گردن دیگری میاندازند اماواقعاً چه کسی مسئول افزایش قیمتهاست؟ وقتی همه از این وضعیت نفع میبرند، چه کسی مسئول بروز تورم است؟...
لذا طبیعی است که کسی برای کنترل تورم اقدام نکند. ریشه اصلی افزایش قیمتها در بیثباتی اقتصادی و حضور غيرمرتبطان در اقتصاد و بیسامانی سیاستهای اقتصادی کشور بعد از جنگ هشت ساله است.مسئولیت اصلی اینها همین تغییر نگاه به اقتصاد کشور است که بعد از جنگ شکل گرفت و زمینههای شکلگیری و حضور نظامیها در اقتصاد را فراهم کرد و امروز کار به جایی رسیده که برخی از مدیران شریک یکی و رفیق دیگری هستند که نقش قافله را بازی میکند...
ناآرامیهای دیماه سال گذشته را باید بهعنوان علائم بیماری و درد حاصل از آن تلقی میکردیم و به معالجه آن میپرداختیم اما همین عوامل ذینفع، آن را به پدیدههای بیربط دیگری منتسب کردند و حتی به نظر میرسد عمدی در این کار بوده است. قرار نیست که مسائل بهطور واقعی و ریشهیی حل شود. ظاهراً لایههایی از مدیران و بخشهایی تصمیمگیران توانایی و تدبیر کافی برای مدیریت بحرانها را ندارند.
آرمان: دلایل بحران در بازار ارز
جمشید پژویان
هرچه به زمان تصمیمگیری رئیسجمهور آمریکا در خصوص برجام نزدیک میشویم شرایط از نظر صاحبان سرمایه در ایران سختتر میشود، زیرا هیچ اقدامی از ترامپ بعید نیست. او به صراحت اعلام کرده از برجام خارج خواهد شد و تحریمهای را باز میگرداند. در نتیجه این معادله افزایش نرخ ارز شدیدتر نیز خواهد شد.
این یک بام و دو هوایی که آمریکا و غرب بهطور آشکار در خصوص ایران دارند بهانهیی برای وارد آوردن فشار اقتصادی به تهران است. این رویه، سیاست جدیدی نیست. تحریم در جنگ دوم جهانی به بعد به ابزار اصلی غرب تبدیل شده تا بدون هزینه مخالفان خود را خلعسلاح کند. بارزترین نمونه این مورد فروپاشی نظام شوروی بود که بدون جنگ، با وارد آوردن فشارهای اقتصادی اتفاق افتاد. آنها میخواهند همین فشار را به ایران وارد کنند.
شرایطی که ما در حال نزدیک شدن به آن هستیم این استعداد را دارد که بهصورتهای گاه جهشی موجب افزایش قیمت ارز شود. به همین دلیل است که درآمدهای ما تغییری نمیکند و هر روز شاهد کاهش قدرت خرید مردم هستیم. مهمترین علت افزایش قیمت دلار را میتوان وضعیت روانی حاکم بر بخشی از جامعه و انتظار مردم دانست. آنها با تبدیل داراییهای خود به ارز و طلا تلاش میکنند افزایش قیمتها را در دارایی خود جبران کنند.
ابتکار: یکشنبه ١٩فروردین ٩٧بهعنوان روز پر التهاب ارز و دلار در تاریخ اقتصاد ایران ثبت خواهد شد. روزی که دلار مرز دهشتناک پنج هزار و هشتصدتومان را درنوردید و به دامنه اضطراب شش هزار تومان نزدیک شد. سکه از یک میلیون و نهصد هزار تومان گذشت و درعینحال شاخصهای بورس در بازار سهام افت لحظه به لحظهای را شاهد بود...
دلایل گرانی موحش ارز را باید در بازار سیاست و علتهای روانی پیجویی کنیم. در علتهای سیاسی، همه چیز به ترامپ و ١٢ماه مییا ٢٢اردیبهشت برمیگردد. 33روز دیگر تا تعیین تکلیف برجام توسط رئیسجمهوری پیشبینیناپذیر مانده است. همچنان که جهش قیمت دلار را هیچ دلیل عقلی و اقتصادی پشتیبانی نمیکند، خروج آمریکا از برجام نیز با هیچ گزاره معقول سیاسی و اندیشمندانه حمایت نمیشود. ولی نکته این است که رئیسجمهوری خارج از گزارههای عقل سیاسی بر بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان حاکم شده است...
در چنین شرایطی، روحها و روانها بیش و پیش از هر چیزی آزرده میشود. امنیت روانی به مخاطره میافتد و اقتصاد آسیبپذیر میشود. موجودیهای پولی و سرمایهیی به گونههای امنیت داری مانند دلار تبدیل میشود و سرمایهها از بازار نااطمینانی داخلی به بازارهای دارای امنیت خارج از کشور مهاجرت میکند. بنا براین، راه چاره و علاج در چنین شرایطی طبیعتاً نه راهحلهای اقتصادی و تزریق ارز به بازار، که بازگرداندن امنیت روانی و اعتماد به آینده کشور در سپهر دیپلوماسی جهانی است.
یکی از روزنامههای باند حسن روحانی، او و دولتش را مسبب بحران ارز معرفی کرده:
جهان صنعت: سال 96 در حالی به پایان رسید که بسیاری از تعهدات و وعدههای مسئولان بهویژه در زمینه معیشت مردم، همچنان در ابهام و تعلیق باقی مانده بود.
این، سیاهنمایی نیست چرا که واقعیتهای میدانی از زندگی روزمره مردم با آنچه در شعار و وعدههای مسئولان دیده میشود، تفاوت بسیاری دارد.
سال 97 با شعار بالقوه بسیار بسیار درست «حمایت از تولید داخلی» آغاز شد، اما در همین فاصله کمتر از یک ماه که تازه دست کم دو هفته آن هم مملکت در تعطیلی بهسر میبرد، اگر چه این اصل در حرف و حدیث، بسیار پرداخته شد، اما به درستی درمییابیم که واقعیتها و آشفتگی اقتصاد کشور که نشانه بارز آن را در بازار ارز، لحظه به لحظه میبینیم و چشم سال 96 را هم کور کرده مانند اژدهایی بر فراز سفرههای مردم تنوره میکشد، تحقق آن را از حالا با اما و اگر روبهرو میسازد.
سخن از تحلیل اقتصادی و سیاسی و... در میان نیست، امروز حرف این است که زوال پول ملی تا کجا ادامه خواهد داشت، حرف این است که مسئولان، بهطور خاص دولت تدبیر و امید، میداند که چه میگذرد و ماجرا از کجا آب میخورد و لب تر نمیکند یا اینکه میداند خود چه میکند و بهعنوان یک منبع درآمد به دلار مینگرد که در هر دو حالت، نتیجه کار به ضرر مردم تمام میشود.
واقعیت این است که مسأله از سیاهنمایی گذشته است، مسأله این است که یک وقتی باید مسئولان گره از کار دلار باز کنند، اگر قرار بود با وعده و سمینار و سکوت، دعوا و... کار، کار شود که تا حالا شده بود، در حالی که این صفهای طولانی و این دلارهایی که دست به دست میشود، با چشم غیرمسلح هم به خوبی دیده میشود و آدم را به یاد عاقبت نیجریه و ونزوئلا میاندازد.
در این کشور باید کسی بیاید راست و حسینی بگوید ماجرای پرواز دلار از کجا آب میخورد تا خیال همه راحت شود!
جهان صنعت: بحران هدایت شده
نوسانات بازار ارز به اوج رسید و دولتمردان همچنان در خواب بهسر میبرند؛ خونسردی و عدم واکنش نسبت بهحال و روز این روزهای بازار ارز و سکه از جانب دولت نشان از رضایت نسبی دولت از این اوضاع نابسامان دارد...
حرف این بازار و آن بازار نیست و قیمتها از هر سو در حال اوج گرفتن است...
همه اینها را اگر کنار هم بگذاریم به اقتصادی میرسیم شکست خورده و از هم پاشیده که از هر سو مورد حمله قرار گرفته و زخمهای عمیقی بر تن و روح آن باقی گذاشته است...
در همین چند ماه قبل، بارها سیف اعلام کرد که قیمتهای بازار مصنوعی است و خرید دلار در بازار باعث زیان خریداران میشود. سیف این صحبتها را زمانی بر زبان میراند که قیمت دلار در بازار در کانال 4200تومان قرار داشت. اکنون اما قیمتها کمر بازار را خم کرده و در حال نزدیک شدن به قیمت 6000تومان است...
اینجاست که با صراحت میتوانیم بگوییم تمام اقداماتی که در سال گذشته بانک مرکزی در راستای کنترل نوسانات بازار انجام داد تنها حراج ذخایر ارزی کشور بوده و هیچ بازخورد مثبتی در بازار نداشته است...
مردم دیگر اطمینانی به این اظهارات ضد و نقیض ندارند. عدم اطمینانی در بازار و در میان مردم موج میزند. ارز و سکه به مأمن امن عامه مردم برای پسانداز تبدیل شده و همین موجب میشود تقاضایشان را در بازار کاهش ندهند و هر روز بخواهند ارز بیشتری در پستوهایشان ذخیره کنند.
وقتی شرایط اقتصادی کشور نابسامان باشد مردم کاملاً حق دارند به سمت بازارهایی بروند که برایشان سودآور باشد... در این آشفته بازار ارز و سکه تنها یک چیز به ذهن میرسد و آن بهرهکشی دولت از این همه نابسامانی است. در واقع دولت خود مسبب به وجود آمدن این شرایط است و آنچه شده خودخواسته بوده است. اما باید گفت حتی اگر دولت بهدنبال کسری بودجهاش بوده توانسته در این مدت حجم زیادی سود به جیب بزند... شاید باید منتظر بازخوردهای ناخوشایندی از سوی عامه مردم در واکنش به این همه افزایش قیمت باشیم.
روزنامه ارگان خامنهای میگوید باند روحانی در حال توطئه برای امضای برجام دو هستند:
کیهان:یادداشت روز:... در شرایط فعلی بحث «ماندن یا نماندن آمریکا در برجام» یک بحث انحرافی است، چون آمریکا با نقض مکرر برجام عملاً از برجام خارج شده و بودنش نفعی و نبودنش ضرری برای ملت ایران ندارد. لذا اکنون موضوع مهم و اصلی«ماندن یا نماندن ایران در برجام» و توطئه هماهنگ آمریکا و اروپا و تلاش نفوذیهای داخلی برای نگهداشتن ایران در این توافقنامه و حفظ آن به هر قیمتی حتی در صورت خروج آمریکا است. دنیس راس مشاور امنیت ملی آمریکا در دولتهای مختلف جمهوریخواه و دموکرات از ریگان گرفته تا اوباما در واشینگتن پست فاش کرد «اروپاییها هماهنگ با آمریکا، خود نیز به برجام پایبند نخواهند ماند، اما حداکثر تلاش را بهعمل میآورند تا ایرانیها را به این توافق پایبند نگه دارند حتی اگر شده مشوقهای ناچیزی بدهند»!...
در سناریوی جدید یک «بازی دوگانه با نتیجه برد- باخت» مدنظر است. در این بازی قبل از اینکه آمریکا از برجام خارج شود و تحریمها را رسماًًً برگرداند، اروپاییها تحریمهای مدنظر واشینگتن علیه ایران را به بهانه موشکی و نقش منطقهیی با توجیه نگهداشتن آمریکا در برجام اعمال میکنند...
چه برجامی وجود داشته باشد و چه نداشته باشد، و چه آمریکا از برجام خارج شود و چه نشود، و چه مذاکرهای صورت بگیرد و چه نگیرد، آمریکا و اروپا تحریمها علیه ایران را تشدید و اعمال خواهند کرد و بر اساس یک ضربالمثل قدیمی حسن میماند و حوضش!. چون هدف ادعای برد– برد، عملاً برد– باخت بود!. حال تیم مذاکرهکننده و دولت تدبیر و امید و شخص رئیسجمهور و رسانههای غربگرای داخلی که بارها از دمیدن صبح بدون تحریمها و گشایش اقتصادی به مدد برجام سخن گفته بودند، باید پاسخ دهند چه شد تحریمها بهجای اینکه بالمره برداشته شوند، بالمره تشدید شدند؟!. نکته فریبکارانه هم این است که بعد از هر نشست کمیسیون برجام در وین،ادعا میکنند آمریکا در انزوا قرار گرفت؟ آیا این هماهنگی اروپا با آمریکا بهعنوان دو لبه قیچی برای تشدید و اعمال تحریمها، و بهعنوان چکش و سندان برای نابودی برجام، انزوا نام دارد؟!...
بعد از هماهنگی واشینگتن و کشورهای اروپایی برای اعمال تحریمها، به احتمال زیاد گام بعدی رئیسجمهور آمریکا برای نگهداشتن ایران در برجام همزمان با تشدید فشارها، این است که دوازدهم ماه مه بدون اعلام خروج از برجام به روسیه و چین و ایران اولتیماتوم خواهد داد که اگر تا120روز دیگر اصلاحات پیشنهادی آمریکا در برجام درباره منطقه را نپذیرند، دفعه بعد از برجام خارج خواهد شد! و برای سه ماه دیگر ایران و سرمایهگذاران خارجی برای سرمایهگذاری در ایران را همچنان در بلاتکلیفی نگه خواهد داشت...
اما نکته تأسفآور اینکه پس از موضع قاطع نظام...به نظر میرسد جریان نفوذی هنوز تلاش دارند از موضع انفعال با طرفهای برجامی برخورد کنند و همچنان عزت و اقتدار ملت ایران و منافع ملی را فدای ترس و انفعال و منافع جناحی و شخصی خود کنند. بعد از اعلام شروط گستاخانه و مداخلهجویانه رئیسجمهور فرانسه برای سفر به تهران و پاسخ قاطع نظام به وی، بر اساس اخباری که منتشر شد اولاً به نظر میرسد این سفر که در سه ماه اخیر برای آن فضاسازیهای زیادی انجام شد، لغو شده است. ثانیا برخی از کشورهای فرامنطقهیی برای جبران شکست سفر مکرون به تهران تلاش زیادی کردند تا مکرون را به استانبول بفرستند. برخی کشورهای منطقهیی هم منفعلانه تلاش داشتند مکرون را به استانبول بکشانند تا در اجلاس سهجانبه ایران و روسیه و ترکیه شرکت کند! ثالثا برنامهریزی شده بود تا در حاشیه اجلاس سهجانبه استانبول با مکرون دیدار و گفتگو کنند و از آن به گفت و گوهای تاریخی یاد شود!. هر چند با ایستادگی نظام جمهوری اسلامی در برابر زیادهخواهیهای رئیسجمهور فرانسه، علاوه بر سفر وی به تهران، حضورش در استانبول نیز لغو شد، اما نگرانیهایی ایجاد شده است: اولاً سؤال نگرانکننده اصلی این است که برنامهریزی برای کشاندن مکرون به استانبول و دیدار وگفتگو با وی با چه هدفی و بر اساس کدام سیاست عزتمندانه صورت میگرفت؟ آیا مکرون شرایط نظام جمهوری اسلامی را پذیرفته بود یا آقایان شرطهای فرانسه را قبول کرده بودند؟ قطعاً اگر مکرون شرایط ایران را پذیرفته بود باید سفر وی به تهران بعد از آنهمه تبلیغات و فضاسازی انجام میشد. ثانیا باید هشدار داد که همچون گفتگوی روحانی و اوباما درباره برجام، شاید «اقدام نابجا»ی دیگری درباره منطقه و قدرت دفاعی کشور صورت گیرد که به فرمایش رهبری «ناگهان یک اقدام نابجا و نسنجیده، دره هولناکی برای کشور درست میکند»، آنچنان که با برجام چنین درهیی ایجاد کردند! ثالثا آیا با لغو احتمالی سفر مکرون به تهران، برنامهریزی برای گفتگو با وی در خارج از کشور توهین به ملت ایران نبود؟ رابعاً مقامات و رسانههای دو کشور در داخل و خارج با فضاسازیهای کاذب هدف سفر مکرون به تهران را توسعه روابط اقتصادی عنوان میکردند، در حالی که درخواستهای گستاخانه و ناامیدی از تحقق آنها با لغو احتمالی سفر مکرون نشان داد ادعای اقتصادی بودن سفر مکرون پوششی در جهت «انحراف افکارعمومی» برای «اهداف سیاسی» و «دستاوردسازی اقتصادی» برجام بوده است. خامسا قطعاً این اقدام نابجا و اشتباه برخلاف امنیت ملی و اقدامی متناقض با سیاست جمهوری اسلامی و نفیکننده اهداف نشست سهجانبه بود. چگونه در حالیکه قرار بود در نشست سهجانبه از موضع قدرت برای تثبیت امنیت در سوریه سخن گفته شود، همزمان برنامهریزی میشد تا در دیدار با مکرون از موضع انفعال درباره اقتدار کشور گفتگو شود؟... چه آمریکا بخواهد از برجام خارج شود و چه بخواهد تحریمها را تشدید کند، ضرورت «پیشدستی ایران» بر اساس مولفههای امنیت و منافع ملی، منطقهیی و بینالمللی بیشازپیش احساس میشود و دولت در یک حرکت انقلابی باید هرچه سریعتر خروج از برجام را در دستور کار خود قرار دهد و در صورت تعلل دولت، شورای عالی امنیت ملی باید در شرایط حساس کنونی به وظیفه خود عمل کند. باید هشدار داد هر گونه تأخیر در اعلام خروج ایران از برجام در حقیقت هموار کردن مسیر میز مذاکره برجام2خواهد بود. اما با توجه به مواضع مشترک مذاکرهکنندگان ایرانی و آمریکایی مبنی بر اینکه برجام با وضعیت فعلی ادامه پیدا نخواهد کرد، بهنظر میرسد نفوذیها در ارکان اجرایی و رسانهیی کشور به بحثهای انحرافی و حاشیه سازی درباره موضوعات کلیشهای و نخنما از جمله فیلترینگ تلگرام، حصر سران فتنه و سایه جنگ و... برای القای حاکمیت دوگانه در جهت انحراف افکار عمومی دست بزنند. لذا باید هوشیار باشیم و منتظر بمانیم که آیا دولت محترم، شرایط کشور و منطقه و بینالمللی را درک خواهد کرد و دستورات نهگانه رهبر معظم انقلاب و مصوبه مجلس برای توقف تعهدات کشور در مقابل نقض عهدهای مکرر آمریکا در برجام را به اجرا خواهد گذاشت و یا همچنان در گرداب برجام گرفتار خواهد ماند؟!
در روزنامههای باند روحانی و همسو با او با یادآوری تحولات منطقهیی و جهانی در مورد پیامدهای تشدید محاصره و تحریم نظام هشدار دادهاند و تلویحا خواهان ادامه مسیر برجام شدهاند:
ابتکار: سرمقاله: بازگشت نظامی انگلیسیها به منطقه
یک خبر با همه اهمیتش چندان مورد توجه محافل سیاسی قرار نگرفته است. افتتاح رسمی پایگاه نظامی دائمی بریتانیا در بحرین به مفهوم تنگتر کردن حلقه فشاری است که میکوشد ایران را هرچه بیشتر در انزوا قرار دهد.
نباید از نظر دور داشت که این تصمیم تنها به مسائل مربوط به اهداف اقتصادی ـ امنیتی این کشور پس از برگزیت محدود نیست، بلکه مهمتر از همه محاصره امنیتی ایران در دستور کار قرار دارد. دائمی شدن حضور نظامی بریتانیا در خلیجفارس بهمعنی علاوه شدن این کشور در کنار نظامیان آمریکایی است که مهمترین توجیه آنان، تأمین امنیت متحدان خود در برابر جمهوری اسلامی ایران است.
این وضع تبعات روانی و سیاسی خود را بر افکار عمومی گذاشته و میتواند اوضاع را بیش از گذشته پیچیده کند. به عبارت دیگر ایران جدا از رقابتهای منطقهای با واشینگتن، حالا با صورت مساله تازهای به نام بریتانیا روبهرو است که در پی مطالبات امنیتی خود در چارچوب تلاشها برای کاستن از نفوذ و انزوای ایران است. افتتاح
افزایش تنشهای منطقهای و ناکارآمد شدن سیاستهای تنشزدایی با همسایگان جنوب خلیجفارس بستر لازم را برای توجیه بازگشت نظامی بریتانیا پس از چهار دهه به منطقه فراهم کرد. این بازگشت، راههای کنترل و مدیریت اوضاع را در منطقه آشفته خلیجفارس سختتر خواهد کرد؛ بهویژه که بریتانیاییها علاوه بر ادعای حمایت از امنیت متحدان منطقهای، مطالبات و دغدغههای امنیتی ـ اقتصادی خود را نیز مانند آمریکاییان در ترتیبات امنیتی آینده دنبال خواهند کرد... سیاستمخالفان ایران، بلاتکلیف کردن و آشفتهسازی اوضاع برای جلوگیری از هر گونه برنامهریزی بلندمدت اقتصادی ـ امنیتی است. این وضع به تهدید ایذایی بیشتر شبیه است تا تهدید مستقیم. از اینرو بیش از همه، دیپلوماسی فعال و هدفدار میتواند اوضاع را در خدمت به حفظ موقعیت برآمده پسابرجام کنترل و مدیریت کند.
آرمان:لزوم تعامل بیشتر ایران با اتحادیه اروپا
سوم اردیبهشت مقارن با 19آوریل قرار است وزیر امور خارجه کشورمان در شورای روابط خارجی آمریکا در مورد خاورمیانه و برنامه هستهای ایران سخنرانی کند...
به نظر میرسد اتحادیه اروپا از ایران خواسته تا نقطه نظرات خود را در این مؤسسه آمریکایی مطرح کند و مشخص نیست که آیا همان نقطه نظرات گذشته طرح خواهد شد یا نگاه دیگری مطرح میشود. از این رو ایران در سیاست منطقهیی خود باید دست به اقدامات عملی بزند...
. این سخنرانی چند روز قبل از سفر امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه و آنگلا مرکل صدراعظم آلمان به آمریکا برای صحبت با ترامپ صورت میگیرد. بنابراین اروپاییها خواستهاند که نقطه نظرات ایران در آنجا مطرح شود. از این جهت این سخنرانی باید با دقت کامل صورت گرفته و در بردارنده نکتههای مهم و توضیح دهنده سیاستهای ایران باشد. در آستانه 12میکه تصمیمگیری ترامپ برای تمدید یا خروج از برجام انجام خواهد شد، کشورمان در لحظه حساسی قرار دارد و آمریکا فشارهای زیادی برای رسیدن به اهدافش وارد میکند. علاوه بر روشنگری درباره یمن، مسأله دیگر سوریه است که تبدیل به گرهی بینالمللی شده و برخی از تحلیلگران اعتقاد دارند روسیه آن را بهعنوان اهداف منطقهیی خود دنبال میکند و در این وضعیت کار چندانی از دست دیگران برنمیآید...
شبکه بانکی آمریکا به جهت اقتصادی بر ایران فشار زیادی وارد کرده که برای کاهش این فشار باید رایزنی صورت گیرد و برخی از موضوعات مبهم توضیح داده شود. نکته این است که عالم سیاست بینالملل، عالم موازنه امتیازات است و اگر قرار است یکی از طرفین انتظاری و خواستهای داشته باشد، باید امتیازی برابر با آن رد و بدل شود...
به هر صورت باید با دقت تمام قدم برداشت تا در سال جاری با بحرانهای جدید روبهرو نشویم و اگر بخواهیم از بحرانها گذر کنیم باید بیشتر از گذشته دقت داشته باشیم.
روزنامه ارگان ولیفقیه بحران ارز و سایر بحرانهای گریبانگیر نظام را اسباب حمله به دولت روحانی و باند او کرده است:
کیهان: دلار 5800تومانی دستاورد دولت برجام و تلگرام!
بازارهای ارز و بورس کشور به قدری ملتهب شده که طی روز گذشته قیمت دلار با بیش از 400تومان افزایش به آستانه 5800تومان رسیده و شاخص بورس هم نزدیک به 500واحد ریزش کرده است...در این مدت به قدری ارزش پول ملی کم شده که هیچ کسی نمیتواند در مقابل آن انگشت حیرت به دهان نگیرد.
جالب اینجاست که نگاهی به آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد قیمت دلار دقیقاً در فروردین سال قبل 3776تومان بوده است؛ به عبارت دیگر طی یکسال اخیر بیش از 50درصد از ارزش پول ملی کم شده است...
دولتی که مدعی ثبات اقتصادی در کشور بود...در حال حاضر کشور را در اوج ثباتی قرار داده است بهنحوی که در همین چند روز آغازین فروردین، نزدیک به 800تومان گران شده است!...
این همه اتفاقات تلخ در حوزه اقتصاد و کاهش پیدرپی ارزش پول ملی در حالی است که دولت روحانی مدعی بود در سایه برجام، مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم حل خواهد شد. روحانی مدعی بود که «آنچنان گشایشی برای مردم درست میکند که اصلاً نیازی به یارانه نداشته باشند»! در همه این سالها، دولت با پافشاری متعصبانه روی دستاوردهای نداشته برجام، همه توجه خود از ظرفیتهای داخلی را به غرب و گشایش از آن سو معطوف کرد و از توان داخلی بهمعنی واقعی غفلت کرد...
ذلتی که در این سالها بهخاطر آمدن بیفایده و بیخاصیت چند هیأت غربی به ایران به مردم تحمیل شد،ذلتی که در عکس یادگاری وزیر و برخی دستاندرکاران با هواپیماهای نو به ایران تحمیل شد و خلاصه همه کرنشهایی که در برابر فرانسویها در پروژه رنو و پژو تحمل شد،حالا و یکباره باطن سیاه خودش را در گرانی افسارگسیخته ارز نشان میدهد و در کوچکتر شدن ساعت به ساعت سفره مردم...
اما دولت به جز دستاورد برجام، یک دستاورد دیگر هم برای خود متصور است و بر سر آن بارها هیاهو کرده و قطعاً خواهد کرد و آن چیزی نیست جز تلگرام. در همه این سالها دولت با تعصبی مثالزدنی دست بیگانگان را در سفره اطلاعاتی ایران باز گذاشته و اجازه داده آنها هرچه میخواهند ببرند و بخورند! سرگرم کردن مردم به بازی باز و بسته کردن تلگرام در حالی است که اساساً بحث یک پیامرسان نباید مسأله اول یک کشور شود و در هیچ کشوری در دنیا همچنین اوضاع را مشاهده نمیکنیم، اما اینجا روحانی هر روزی به بهانهیی یادی از تلگرام میکند!...
واقعیت این است که اینها سرگرمیهای خوب دولت هستند! دولت باید در این روزها جواب بدهد که نتیجه وعده دوم بهمن آقای روحانی که گفته بود خیال مردم راحت باشد چه شد!؟ باید جواب بدهد توئیت دو ماه قبل رئیس بانک مرکزی که گفته بود: «با کمال تعجب بعضی بهمحض مشاهده تغییراتی در قیمت ارز، شتابزده از دلالها و سوداگران سبقت میگیرند و با بزرگنمایی تغییرات قیمت، چنان اظهار خوشحالی میکنند که کم از شادی ترامپ ندارد ولی این شادی دیری نمیپاید و بر اساس روند هرساله، در ماههای بهمن و اسفند، مسیر کاهشی پیدا میکند» به کجا رسید!؟ آیا دلار ارزان شده و مردم خبر ندارند!؟...
دولتی که همه دستاوردش برجام و تلگرام باشد، در یک توفان بازار ارز همه چیز را میبازد و مردم را با انبوهی از وعدهها تنها میگذارد،...میزان کفایت دولت برای اداره امور کشور از همین چیزها به خوبی معلوم است!
سایر بحرانهای رژیم موضوع تیترهای روزنامههای دوشنبه هستند:
آرمان: ترکان: سیاسیون بستگان خود را به شستا تحمیل کردند
ابرار: جنتی: دشمن خارجی و داخلی همواره در صدد تضعیف ولایت فقیه است
جمهوری اسلامی: حمیدرضا آصفی: خروج آمریکا از برجام دست ما را در زمینه هستهیی باز خواهد کرد
جوان: رئيس سازمان انرژی اتمی: غنیسازی 20درصدی را ۴روزه از سر میگیریم
رسالت: رئیس مجلس خبرگان: دشمن بهدنبال جنگ روانی و تحریم است
رسالت: آل اسحاق: دشمن در جنگ اقتصادی از خودمان سرباز میگیرد
سیاست روز: برنامه دشمن برای تضعیف انقلاب؛ هجوم به جایگاه ولایت فقیه
شرق: زمزمهیی که در میان اصولگرایان قوت گرفته؛ رئیس جمهوری نظامی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر