❤️❤️❤️🍀🍀🍀 نامه زینب جلالیان زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد از زندان خوی ،خطاب به آتنیا دائمی وگلرخ ایرانی در زندان قرچک ورامین
زینب جلالیان در نامهای خطاب به آتنا دائمی و گلرخ ایرایی نوشت: «به شما قول میدهم و سوگند میخورم تا آخرین قطره خونی که در بدن دارم، مبارزه کنم تا لیاقت رفاقت شما و همه کسانی که درسختترین شرایط، به یاد من بودهاند را داشته باشم.»
من فریاد آزادیام زندانی سیاسی زینب جلالیان، در حالی که محکومیتش به حبس ابد را در زندان خوی میگذراند با انتشار نامهای خطاب به آتنا دائمی و گلرخ ایرایی، دو زندانی سیاسی محبوس در زندان قرچک با تشکر از نامههای آنان، از نهادهای حقوقبشری خواست که برای آزادی زندانیان سیاسی تلاش کنند. زینب جلالیان در توصیف خود نوشت: «من فریاد آزادیام از پشت دیوارهای قطور و میلههای سرد و سهمناک زندان.» و در خطاب به آتنا و گلرخ افزود: «بهترین درودهایم را نثار شما آزادههای دربند میکنم».
«رفقای عزیزتر از جانم، گلرخ و آتنا و همه کسانی که به یاد من بودهاید، من صدای پژواکهای شما را از پشت این دیوارهای سهمناک زندان بهخوبی میشنوم و این صداها بهترین سمفونی کائناتها برای من بوده است، صدای پژواک شما برای من یادآور کوههای بلند و سرافراز وطنم بوده است و این ارزشمندترین هدیه بود که در طول ده سال زندانم دریافت کردهام.»
مقاومت برای جبران عشق .زینب جلالیان با یادآوری نامههایی که آتنا و گلرخ برای او نوشتهاند افزود: «امیدوارم با مقاومت و تلاشهایم این همه عشق و محبتهای بیدریغ شما را جبران بکنم و به شما قول میدهم و سوگند میخورم تا آخرین قطره خونی که در بدن دارم، مبارزه کنم تا لیاقت رفاقت شما و همه کسانی که درسختترین شرایط، به یاد من بودهاند را داشته باشم.»به اعتقاد زینب جلالیان اگر «فریاد آزادی سر دادن جرم است، این جرم چه زیبا و باشکوه است.او در پایان نامهاش از همهی نهادهای حقوق بشری درخواست میکند که «تلاشهای خود را برای آزادی کسانی که به خاطر آزادی و برابری در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرند، به کار ببندند تا این عزیزان هم مثل من تمام جوانی خود را پشت میلههای زندان سپری نکنند.» [شبکه حقوقبشر کردستان ۸ اسفند ۹۶]
درباره زینب جلالیان.
زینب جلالیان در سال ۸۶ به اتهام عضویت در گروه پژاک دستگیر، ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم شد. او اکنون دوران محکومیت خود را در زندان خوی میگذراند.
این زندانی ۳۵ ساله پس از بازداشت و در روند دادرسی بارها متحمل شکنجه شد. از جمله این شکنجهها میتوان به این موارد اشاره کرد: «کوبیدن سر به دیوار منجر به شکستگی پیشانی و تورم چشمها، زدن کابل به کف پا، بازجویی با چشمبند، دستبند و پابند، در حالی که دستها و پاهای وی به هم زنجیر شده بود و تهدید به تجاوز»
@zaerrezaa
مطالب مارا درتو ئیتر بنام @ bahareazady ووبلاک انجمن نجات ایران دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر