۱۳۹۶ دی ۲۹, جمعه

۳۰ دی و سرنوشت انقلاب در ایران




۳۰ دی و سرنوشت انقلاب در ایران

مقاله ای دیگر درباره 30 دی کلیک کنید


مطالب بیسشتر در باره آزادی آخرین دسته زندانیان وبرادر مسعود رجوی



بی‌مناسبت نیست که موجودیت امروز سازمان مجاهدین خلق را در پیوند با آزادی مسعود رجوی در ۳۰ دی ۵۷ بنگریم.

۳۰ دی ۵۷

۳۰ دی سال ۵۷ روزی که آخرین دسته از زندانیان سیاسی، از زندان شاه آزاد شدند. ۴ روز پیش از آن یعنی در ۲۶ دی، شاه که خود را در برابر قیام سراسری مردم ایران کاملا ناتوان احساس کرده بود کشور را ترک کرد؛ رفتنی که البته هیچ بازگشتی در آن نبود.
۳۰ دی زندانیان سیاسی در حالی از زندان آزاد شدند که جمعیتی انبوه با وجود اعلام حکومت نظامی، در برابر زندان قصر مقاومت می‌کردند؛ خواسته‌‌ی آنها آزادی زندانیان سیاسی بود؛ قیام کنندگان به صرافت دریافته بودند که بقایای رژیم شاه می‌توانند در آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، باقی مانده‌ی سرمایه جنبش انقلابی ایران در زندان‌ها را از بین ببردند؛ توطئه‌یی که می‌توانست از طرف خمینی و دارودسته‌ی او نیز مورد استقبال قرار بگیرد؛ چنانچه هاشمی رفسنجانی بعدها اعلام کرد که ای کاش این‌ها را همان روز اول کشته بودیم.

نامه‌ای از زندان

در ۳۰ دی رهبری مجاهدین خلق پای از زندان بیرون گذاشت؛ مسعود رجوی؛ آخرین بازمانده‌ی نخستین مرکزیت سازمان مجاهدین که تنها به خاطر پیگیری‌های بین‌المللی برادرش؛ کاظم رجوی از اعدام رسته بود، و گرنه او نیز قرار بود به همراه سایر اعضای مرکزیت در همان سال ۵۱ اعدام شود. چنانچه خود مسعود در نامه‌ای به تاریخ ۳ اردیبهشت ۵۱ از درون زندان در همان مقطع نوشت:
«به‌عنوان یک مجاهد ناچیز و به‌اقتضای وظیفه انقلابی و انضباط تشکیلاتی، خود را آماده کرده بودم تا ناچیزترین سرمایه خود، یعنی جانم را به انقلاب این خلق بزرگ تقدیم کنم، تا پیرو صدیقی برای قهرمانان ملی و رزمندگان بزرگواری باشم که با جانبازی و نثار خون خود ثابت کرده‌اند که خلق ما تصمیم قطعی را برای نجات خویش گرفته است.» «اما منافع دیکتاتوری حاکم، مخصوصاً در خارج از ایران، مرا فعلاً از این سعادت جاویدان محروم کرده است»، «لیکن آنچه در این لحظات مهم است تجدید عهد با شهدای به‌خون‌خفته خلق است که در آخرین دم، لبهای تبدارشان را بوسیده و صدای پرطنین قلبشان را که جز به‌خاطر سعادت و آزادی خلق نتپیده است، شنیده‌ام و متفقاً سوگند خورده‌ایم: تا پیروزی!»

ساختن همه چیز از هیچ

مسعود رجوی زنده ماند، اما با دشواری‌های بسا بزرگتری مواجه شد، هنگامی که سازمان مجاهدین خلق در سال ۵۴ بر اثر کودتای اپورتونیست‌های چپ‌نما فروپاشید، او بود که در درون زندان با پذیرش مسئولیت به بازسازی سازمان و عضوگیری تک به تک مجاهدین پرداخت. او نشان داده بود که می‌تواند از هیچ و از نقطه‌ی زیر صفر، همه‌چیز بسازد و برپا کند.
همین رویکرد مسعود رجوی خود را پس از آزادی از زندان نیز نشان داد؛ در ۳۰ دی ۵۷، مجموعه اعضای سازمان مجاهدین کمتر از ۲۰۰ نفر بودند؛ اما در کمتر از یکسال مسعود رجوی به‌عنوان کاندیدای ریاست جمهوری از حمایت تمامی نیروهای اپوزیسیون برخوردار شد؛ جوانان، زنان، اقوام، اقلیت‌ها و هرکس که منافع و آینده‌ی خود را در استقرار نظام ولایت فقیه خمینی نمی‌دید به حمایت از مسعود رجوی برخاست. در همان مقطع سازمان مجاهدین دارای تشکیلاتی بود که در سراسر ایران حضور داشت و در عرصه‌ی اجتماعی به‌عنوان تنها هماورد خمینی به حساب می‌آمد.
در ۳۰ خرداد ۶۰ هنگامی که خمینی تصمیم گرفت تا به امحای نهایی مجاهدین بپردازد. از اعدام‌های آنها در ابعاد وسیع، دریغ نکرد؛ بر طبق آمارهای ارائه شده از طرف مجاهدین خلق ایران، حداقل ۱۲۰ هزار نفر توسط خمینی اعدام شدند اما حضور مجاهدین کماکان به عنوان جایگزین نظام ولایت فقیه در عرصه‌ی داخلی و بین‌المللی حفظ شد.
 

یک گواهی

اخیرا یکی از نمایندگان معلمان ایران؛ هاشم خواستار در نامه‌ای خطاب به خامنه‌ای نوشت: از آنجایی که خمینی «هرگز نمی‌توانست مجاهدین خلق ایران را به این سادگی حذف کند برای همین بود وقتی دید نمی‌تواند رهبران مجاهدین را قانع به بیعت کند سیستماتیک آنها را منافق نامید و بعد از آن دیگر مجاهد خلق را که پنجه در پنجه ساواک انداخته بود، ائمه جمعه‌ها و روزنامه‌های وابسته به آقای خمینی و پاسداران و بسیج و… به‌جای مجاهد آنها را منافق می‌نامیدند!!! چقدر از آنها در این ۳۶ سال کشتید آیا تمام شدند؟؟؟ بطوری که تبلیغات شما و شخص شما در همین قیام اخیر و سراسری ملت در بیش از ۱۰۰ شهر ایران دست مجاهدین را در آن می‌بینند!» [هاشم خواستار: یا مرگ یا آزادی]
مبارزه مجاهدین خلق به رهبری مسعود رجوی علیه ولایت فقیه، در دوره‌ی خمینی و خامنه‌ای ادامه پیدا کرد و همانطور که هاشم خواستار نیز اشاره کرد، خامنه‌ای در سخنرانی خود علیه قیام مردم ایران، به نقش رهبری کننده‌ی مجاهدین اذعان کرد.

اعتراف خامنه‌ای

خامنه‌ای در سخنرانی خود به تاریخ ۱۹ دی گفت: طبق طراحی صورت گرفته، گفتند که «بیاییم از شهرهای کوچک شروع کنیم، [بعد] به طرف مرکز بیاییم و مردم را نسبت به مطالباتشان فعّال کنیم و اینها را داغ کنیم» و تایید کرد که فراخوان تظاهرات و شعار «نه به گرانی» از طرف مجاهدین خلق داده شد تا در ابتدا مردم برای تظاهرات جمع شوند. [روایت یک شکست نظام؛ سخنرانی خامنه‌ای درباره‌ی قیام ایران]
به‌عبارت دیگر خامنه‌ای تایید کرد در قیامی که ۱۴۲ شهر ایران را در بر گرفت و به اذعان جعفری دولت‌آبادی، «دادستان تهران» اکثر دستگیر شدگان آن «هجده تا سی و پنج ساله و از طبقات پایین اجتماع بودند.»، مجاهدین نقش رهبری کننده داشتند.

بازگشتی بزرگتر

و به‌عبارت دیگر سازمان مجاهدین خلق پس از بیش از ۳۶ سال که در معرض کشتار و امحای گسترده از طرف نظام ولایت فقیه و همکاران بین‌المللی آن قرار داشته است، از روز ۷ دی ۹۶ به اعلام حضور سراسری خود در جامعه ایران اقدام کرد؛ در حالی‌‌که کماکان جوان باقی مانده‌ است و در مقایسه با ۳۶ سال پیش گسترده‌تر، قوی‌تری و دارای عمق اجتماعی بیشتر نیز شده است.
بی‌مناسبت نیست که موجودیت امروز سازمان مجاهدین خلق را در پیوند با آزادی مسعود رجوی در ۳۰ دی ۵۷ بنگریم، اگر آن‌شب قیام‌کنندگان در برابر زندان قصر تهران پایداری نکرده بودند و نام مسعود را فریاد نزده بودند؛ اگر بقایای شاه می‌توانستند توطئه‌ی امحای رهبری انقلابی قیام را اجرایی بکنند؛ انقلاب در ایران، می‌توانست سرنوشت دیگری بیابد.

در توئیتر با نام @ bahareazady  مطالب مارا  دنبال کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر