سایت سازمان مجاهدین خلق ایران :وحشت و سوز و گداز از قطعنامه کنگره در حمایت از قیام ایران
روز سهشنبه 19دی 96 اعضای مجلس نمایندگان آمریکا با صدور قطعنامهیی ضمن حمایت از قیام سراسری مردم ایران رژیم آخوندی را بهخاطر نقض حقوق اولیه مردم ایران محکوم کردند. این قطعنامه که با 415رأی مثبت در برابر ۲رأی منفی در صحن مجلس نمایندگان آمریکا تصویب شد چنان تعادل نظام را بر هم زد که وزارتخارجه رژیم بلافاصله بهطور هیستریکی واکنش نشان داد:
«سخنگوی وزارت امور خارجه با اشاره به رویه نابخردانه، به دور از منطق و خلاف موازین و قوانین بینالمللی دولت آمریکا برای دخالت در امور داخلی دیگر کشورها، گفت: اقداماتی مانند تصویب این قطعنامه و اظهارات و تحرکات خصمانه دولت آن کشور علیه ملت رشید ایران که از ماهیت زیادهخواهی و خوی سلطهطلبی حاکمان آمریکا ناشی میشود، همواره و همیشه برای مردم خردمند ایران شناخته شده و بیشک سیاستی شکست خورده است. قاسمی خاطرنشان کرد: اینگونه قطعنامههای تکراری، نمایشی و سیاسی...» (1)
«سخنگوی وزارت امور خارجه با اشاره به رویه نابخردانه، به دور از منطق و خلاف موازین و قوانین بینالمللی دولت آمریکا برای دخالت در امور داخلی دیگر کشورها، گفت: اقداماتی مانند تصویب این قطعنامه و اظهارات و تحرکات خصمانه دولت آن کشور علیه ملت رشید ایران که از ماهیت زیادهخواهی و خوی سلطهطلبی حاکمان آمریکا ناشی میشود، همواره و همیشه برای مردم خردمند ایران شناخته شده و بیشک سیاستی شکست خورده است. قاسمی خاطرنشان کرد: اینگونه قطعنامههای تکراری، نمایشی و سیاسی...» (1)
همین پاراگراف بیانگر نهایت شکنندگی رژیم در برابر قطعنامه 675کنگره آمریکا است.
در این عبارت، مقام رسمی رژیم در متنی که لابد با دقت تهیه و تنظیم شده بیش از 10دشنام و ناسزای سیاسی نثار آمریکا کرده است. این نشانه بارز از خود بیخود شدن و بر هم خوردن تعادل رژیم بر اثر قطعنامه است.
علت این واکنش جنونآسا را باید در «قیام ایران» و شوک سنگین قیام بر تمامیت رژیم آخوندی دید. ضربهیی که تعادل رژیم را بهکلی برهم زده است؛ زیرا بهرغم همه دود و دمهای فریبکارانه و تبلیغاتی سردمداران رژیم که گویا «فتنه تمام شد» و «شکرگزاری» از بابت آن، اما خوب میدانند که خشم و طغیان توده مردم و قیام و خیزش عمومی تازه سر باز کرده و وضعیت کنونی تنها مقدمه و دورخیزی است از جانب مردم و مقاومت ایران برای وارد آوردن ضربات سنگینتر. با این حساب میبینیم که ضربه کنگره آمریکا با مضمون حمایت از قیام سراسری مردم ایران و مقابله با رژیم آخوندی بهخاطر سلب آزادیهای اساسی مردم بر دردناکترین نقطه رژیم فرود آمده است.
نمایندگان کنگره در این قطعنامه، دولت آمریکا را به تحریمهای هدفمند علیه رژیم فراخوانده و توصیه کردهاند ضمن استفاده از اهرم شورای امنیت برای محکوم کردن رژیم، امکان استفاده مردم ایران از برخی نرمافزارهای پیامرسان برای مقابله با فیلترینگ رژیم را فراهم کند و...
رژیم که در این قضایا روی شکاف میان دو حزب اصلی آمریکا حساب میکرد، اکنون در همین قطعنامه هم دوباره دریافت که هیأت حاکمه آمریکا از کنگره و دولت و دو حزب عمده این کشور... سر هر چیزی که با هم تضاد داشته باشند بر سر رژیم و اینکه این رژیم سرکوبگر تروریست، عامل بیثباتی و اشاعه تروریسم در منطقه و سراسر جهان است با هم وحدت دارند.
اما نکته بسیار مهم که نباید از نظر دور داشت این است که بعد از قیام ایران و تغییر تعادل، محکوم کردن رژیم حاکم بر ایران خواه ناخواه با اعتلای مجاهدین و مقاومت ایران همراه است و به عاملی برای شناسایی وزن و جایگاه آن در تحولات ایران توسط جامعه بینالمللی تبدیل خواهد شد. کمااینکه بیدلیل نبود که تلویزیون رژیم در میان سوز و گداز از قطعنامه کنگرة آمریکا، یکباره و بیقافیه، به مقاله خانم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران در روزنامه وال استریت ژورنال اشاره میکند و ناله سر میدهد که چرا برای مجاهدین چنین میدانهایی باز شده است.
محتوای همه جیغ و دادهای رژیم بعد از صدور قطعنامه و حمایتهای بینالمللی از مقاومت این است که چرا با تأیید آلترناتیو و حمایت از مقاومت مردم ایران، در کشور ما دخالت میکنید؟
روشن است که دیکتاتورها و نظامهای توتالیتر مانند رژیم، با منطقی قرونوسطایی مردم را رعایا و ملک خود میدانند و گمان میکنند کسی حق ندارد راجع به مملوکشان هیچ اظهارنظر یا دخالتی کند. اما این منطق جبارانه بهدلیل عصر ارتباطات و سرعت تبادل اطلاعات و ارتباطات، اکنون رنگ باخته است. افکار عمومی وزن تعیینکنندهیی در تعیین سیاست دولتها دارد و برای دولتهای مدعی دموکراسی دیگر چندان آسان نیست مانند گذشته با دیکتاتوریها، تحت پوشش «حق حاکمیت» یا «رئال پولیتیک» معامله کنند. دیگر به سهولت نمیتوانند نسبت به سرنوشت مردم تحت نظامهای دیکتاتوری بهکلی بیاعتنا باشند چون در وهله اول باید جواب افکار عمومی کشور خودشان را بدهند؛ کمااینکه دیکتاتوریها هم مانند گذشته بهراحتی نمیتوانند پشت «حاکمیت ملی» سنگر بگیرند. همچنانکه در همین دوران بارها شاهد بودهایم که سر و کار حاکمان جنایتکار کشورهای مختلف به دادگاه بینالمللی لاهه کشیده شده و محکوم شدهاند.
ضمن اینکه ظریف و روحانی و خامنهای که از دخالت در امور داخلی و نقض حاکمیت حرف میزنند فراموش کردهاند که خودشان در هر نشست و برخاست با طرف حسابهای خارجی از آنها خواستهاند که مجاهدین را در کشورهای خود محدود کنند! فراموش کردهاند که در سال 1381آخوند خاتمی رئیسجمهور وقت رژیم و پاسدار رضایی با صراحت از آمریکا خواستند با بمباران قرارگاههای ارتش آزادیبخش «حسننیت» شان را نشان دهند. ظاهراً آن زمان این اقدام جنایتکارانه مداخله در امور داخلی نبود و زمانی که در کثیفترین دسیسه و توطئه سیاسی با دولت وقت فرانسه اقدام به کودتای ننگین17ژوئن کردند و میخواستند اعضا و رهبری مجاهدین را استرداد کنند، دخالت نبود! گذشته از همه اینها، رژیمی که ۶سال به قیمت فقر و گرسنگی و نابودی مردم ایران و حمام خونی که در سوریه راه انداخت، تلاش کرد دیکتاتور خونریز سوریه را بر اریکه قدرت نگهدارد، چگونه از عدم دخالت در امور داخلی کشورها حرف میزند؟
روشن است که این حرفها تنها وحشت رژیم را از مقاومت و از قیام مردم ایران نشان میدهد؛ مقاومتی که ناقوسهای مرگ رژیم را در سراسر دنیا بهصدا درآورده است.
زیرنویس: ـــــــــــــــــــــــــــــ
1-سایت رسمی وزارتخارجه رژیم ـ20دی 96.
در این عبارت، مقام رسمی رژیم در متنی که لابد با دقت تهیه و تنظیم شده بیش از 10دشنام و ناسزای سیاسی نثار آمریکا کرده است. این نشانه بارز از خود بیخود شدن و بر هم خوردن تعادل رژیم بر اثر قطعنامه است.
علت این واکنش جنونآسا را باید در «قیام ایران» و شوک سنگین قیام بر تمامیت رژیم آخوندی دید. ضربهیی که تعادل رژیم را بهکلی برهم زده است؛ زیرا بهرغم همه دود و دمهای فریبکارانه و تبلیغاتی سردمداران رژیم که گویا «فتنه تمام شد» و «شکرگزاری» از بابت آن، اما خوب میدانند که خشم و طغیان توده مردم و قیام و خیزش عمومی تازه سر باز کرده و وضعیت کنونی تنها مقدمه و دورخیزی است از جانب مردم و مقاومت ایران برای وارد آوردن ضربات سنگینتر. با این حساب میبینیم که ضربه کنگره آمریکا با مضمون حمایت از قیام سراسری مردم ایران و مقابله با رژیم آخوندی بهخاطر سلب آزادیهای اساسی مردم بر دردناکترین نقطه رژیم فرود آمده است.
نمایندگان کنگره در این قطعنامه، دولت آمریکا را به تحریمهای هدفمند علیه رژیم فراخوانده و توصیه کردهاند ضمن استفاده از اهرم شورای امنیت برای محکوم کردن رژیم، امکان استفاده مردم ایران از برخی نرمافزارهای پیامرسان برای مقابله با فیلترینگ رژیم را فراهم کند و...
رژیم که در این قضایا روی شکاف میان دو حزب اصلی آمریکا حساب میکرد، اکنون در همین قطعنامه هم دوباره دریافت که هیأت حاکمه آمریکا از کنگره و دولت و دو حزب عمده این کشور... سر هر چیزی که با هم تضاد داشته باشند بر سر رژیم و اینکه این رژیم سرکوبگر تروریست، عامل بیثباتی و اشاعه تروریسم در منطقه و سراسر جهان است با هم وحدت دارند.
اما نکته بسیار مهم که نباید از نظر دور داشت این است که بعد از قیام ایران و تغییر تعادل، محکوم کردن رژیم حاکم بر ایران خواه ناخواه با اعتلای مجاهدین و مقاومت ایران همراه است و به عاملی برای شناسایی وزن و جایگاه آن در تحولات ایران توسط جامعه بینالمللی تبدیل خواهد شد. کمااینکه بیدلیل نبود که تلویزیون رژیم در میان سوز و گداز از قطعنامه کنگرة آمریکا، یکباره و بیقافیه، به مقاله خانم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران در روزنامه وال استریت ژورنال اشاره میکند و ناله سر میدهد که چرا برای مجاهدین چنین میدانهایی باز شده است.
محتوای همه جیغ و دادهای رژیم بعد از صدور قطعنامه و حمایتهای بینالمللی از مقاومت این است که چرا با تأیید آلترناتیو و حمایت از مقاومت مردم ایران، در کشور ما دخالت میکنید؟
روشن است که دیکتاتورها و نظامهای توتالیتر مانند رژیم، با منطقی قرونوسطایی مردم را رعایا و ملک خود میدانند و گمان میکنند کسی حق ندارد راجع به مملوکشان هیچ اظهارنظر یا دخالتی کند. اما این منطق جبارانه بهدلیل عصر ارتباطات و سرعت تبادل اطلاعات و ارتباطات، اکنون رنگ باخته است. افکار عمومی وزن تعیینکنندهیی در تعیین سیاست دولتها دارد و برای دولتهای مدعی دموکراسی دیگر چندان آسان نیست مانند گذشته با دیکتاتوریها، تحت پوشش «حق حاکمیت» یا «رئال پولیتیک» معامله کنند. دیگر به سهولت نمیتوانند نسبت به سرنوشت مردم تحت نظامهای دیکتاتوری بهکلی بیاعتنا باشند چون در وهله اول باید جواب افکار عمومی کشور خودشان را بدهند؛ کمااینکه دیکتاتوریها هم مانند گذشته بهراحتی نمیتوانند پشت «حاکمیت ملی» سنگر بگیرند. همچنانکه در همین دوران بارها شاهد بودهایم که سر و کار حاکمان جنایتکار کشورهای مختلف به دادگاه بینالمللی لاهه کشیده شده و محکوم شدهاند.
ضمن اینکه ظریف و روحانی و خامنهای که از دخالت در امور داخلی و نقض حاکمیت حرف میزنند فراموش کردهاند که خودشان در هر نشست و برخاست با طرف حسابهای خارجی از آنها خواستهاند که مجاهدین را در کشورهای خود محدود کنند! فراموش کردهاند که در سال 1381آخوند خاتمی رئیسجمهور وقت رژیم و پاسدار رضایی با صراحت از آمریکا خواستند با بمباران قرارگاههای ارتش آزادیبخش «حسننیت» شان را نشان دهند. ظاهراً آن زمان این اقدام جنایتکارانه مداخله در امور داخلی نبود و زمانی که در کثیفترین دسیسه و توطئه سیاسی با دولت وقت فرانسه اقدام به کودتای ننگین17ژوئن کردند و میخواستند اعضا و رهبری مجاهدین را استرداد کنند، دخالت نبود! گذشته از همه اینها، رژیمی که ۶سال به قیمت فقر و گرسنگی و نابودی مردم ایران و حمام خونی که در سوریه راه انداخت، تلاش کرد دیکتاتور خونریز سوریه را بر اریکه قدرت نگهدارد، چگونه از عدم دخالت در امور داخلی کشورها حرف میزند؟
روشن است که این حرفها تنها وحشت رژیم را از مقاومت و از قیام مردم ایران نشان میدهد؛ مقاومتی که ناقوسهای مرگ رژیم را در سراسر دنیا بهصدا درآورده است.
زیرنویس: ـــــــــــــــــــــــــــــ
1-سایت رسمی وزارتخارجه رژیم ـ20دی 96.
در توئیتر با نام @ bahareazady مطالب مارا دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر