در ستایش جمهوری موقت ایران و کوچک جنگلی
۱۱ آذر سالروز جانباختن کوچک جنگلیست؛ او که پایهگذار جمهوری موقت ایران بود.
سر بریدهای که عبرت نشد
۱۱ آذر ۱۳۰۰، سر میرزاکوچک جنگلی از سرش جدا میشود در حالی که پیش از آن جسم او در سرمای طاقتفرسا به نقطهی انجماد نزدیک شده بود. او در حال عبور از کوههای غرب گیلان بود تا بتواند به منطقهیی به دور از حضور دشمنانش برسد، تا مگر بتواند جنبشی که در اتحاد استبداد حاکم و استعمار خارجی به شکست کشانده شده بود، دوباره سازماندهی کند؛ او از کوهها عبور نکرد و سر او برای عبرت هر آنکس که سودای برخاستن در برابر ظلم را در سر داشت به نمایش گذاشته شد، تا به عاقب کار خود بیاندیشد. اما جنبشی که او رهبری کرده بود جامعه ایران را از یک مرحلهی تاریخی عبور داد، هرچند آنها که رویکردی صرفا آکادمیک با تاریخ معاصر ایران دارند، آنرا درنیابند.
جمهوری موقت ایران
در بازه زمانی شکست انقلاب مشروطه و برآمدن رضاخان پهلوی، و تغییر یک سلسله پادشاهی به سلسلهای دیگر، نهضت جنگل تنها آخرین تلاش برای تداوم مشروطیت ایران نبود؛ جنگل گام را فراتر از مشروطه گذاشت و در اوج خود به اعلام جمهوری موقت ایران در شمال کشور نائل شد؛ با برنامهای که همین امروز هم بسیار مترقیتر و پیشروتر از بسیاری برنامههای مترقی و مطرح در دنیای معاصر است.
جمهوری موقت ایران در حالی در نیمه خرداد سال ۱۲۹۹ در رشت تاسیس شد که افق فردای خود را در فتح تهران و برپا کردن یک جمهوری در سراسر ایران میدید.
ادعای تاسیس جمهوری موقت ایران، کافی بود تا از زمین و زمان، هر نیرو و جریانی که انکار منافع خود را در تحقق آن میدید علیه جنبش جنگل به صحنه بیاید؛ استعمار انگلیس، دولت نوپای شوروی، استبداد قاجار و بعد از مدتی با وقوع کودتا در تهران یعنی اسفند ۱۲۹۹؛ رضاخان پهلوی بهعنوان وزیر جنگ و سپس رئیسالوزرا.
سرکوب نهضت جنگل هرچند بدون دخالت قدرتهای خارجی علیه آن میسر نمیشد اما پاداش این سرکوب نصیب رضاخان پهلوی شد که تا چند سال بعد موفق به خلعید از قاجار و انتقال سلطنت موروثی به پهلوی شد.
در سالهای سلطنت پهلوی کوشیده شد تا نام نهضت جنگل از تاریخ زدوده شود و خاطرهای از آن در اذهان باقی نماند اما آثاری که آن جنبش شکوهمند بر سرنوشت مردم ایران برجای گذاشت فراتر از حافظهها بود؛ تمام جنبشهای بزرگ تاریخ اینچنین هستند.
جمهوری موقت ایران در حالی در نیمه خرداد سال ۱۲۹۹ در رشت تاسیس شد که افق فردای خود را در فتح تهران و برپا کردن یک جمهوری در سراسر ایران میدید.
ادعای تاسیس جمهوری موقت ایران، کافی بود تا از زمین و زمان، هر نیرو و جریانی که انکار منافع خود را در تحقق آن میدید علیه جنبش جنگل به صحنه بیاید؛ استعمار انگلیس، دولت نوپای شوروی، استبداد قاجار و بعد از مدتی با وقوع کودتا در تهران یعنی اسفند ۱۲۹۹؛ رضاخان پهلوی بهعنوان وزیر جنگ و سپس رئیسالوزرا.
سرکوب نهضت جنگل هرچند بدون دخالت قدرتهای خارجی علیه آن میسر نمیشد اما پاداش این سرکوب نصیب رضاخان پهلوی شد که تا چند سال بعد موفق به خلعید از قاجار و انتقال سلطنت موروثی به پهلوی شد.
در سالهای سلطنت پهلوی کوشیده شد تا نام نهضت جنگل از تاریخ زدوده شود و خاطرهای از آن در اذهان باقی نماند اما آثاری که آن جنبش شکوهمند بر سرنوشت مردم ایران برجای گذاشت فراتر از حافظهها بود؛ تمام جنبشهای بزرگ تاریخ اینچنین هستند.
در توئیتر با نام @ bahareazady مطالب مارا دنبال کنید


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر