نکات یک هوادار سازمان از تاثیرات ونقش مجاهدین در ایران وخارج کشور
در اين كه با اصطلاح اين نظام ميترسه اين نظام حتي در
انتخاب كردن روحاني يه جورايي براي اينها يك سوپاپي بود كه نگذاشت منفجر شه همه چي
اينها در واقع روحاني رو به چشم يك سوپاپ نگاه كردن كه بتونن جمعش كنن قضيه رو من
همه اينها رو قبول دارم.
اما خب گفتم به قول خودتون خط قرمزي كه اينها حتي در اسم
مجاهد ايجاد كردن باعث شده است يك سري مردم فاصله گرفتن و الان اينجا ما مثلا
ميبينيم در همه جمعها همه در مورد مخالفت با نظام صحبت ميكنند به رهبر فحش ميدهند
خيلي ها هستند ميگن اگر شاه بياد فلان ميشه ، بل ميشه ، اين جوري ميشه، اما حتي در صميمي ترين جمعها كسي جرات نداره ذره
اي بخواهد از مجاهدين بخواهد دفاع كند و كسي نظري بدهد تو صميمي ترين جمعها كه همه
بهم اعتماد دارند باز هم ميترسند. ........
براي اينكه خود نظام هم فهميده كساني كه علاقه مند به شاه
هستند 90 درصد آنها كه هيچي روي هوا هستند اصلا نميدانند داستان چي هست فقط شاه ميگويند
اصلا هيچي بد و خوب تشخيص نميدهند
حالا مجاهدين در مقايسه با قشرهاي ديگر ميگويم اما
نظام از چي ميترسد ميگويد همين تعداد كم آنها پتانسيل خيلي بالايي دارند و هر كدام
به اندازه 100 هزار نفر فعاليت ميكند و جنب وجوش دارند و اصلا بي خيال نيستند از
چيزي نميگذرند ميدانيد منظورم چيست بي خيال نميشوند.
كوتاه نمي آيند و اين است كه خيلي نظام را ترسانده است و ميترساند. الان آن طرف
بچه هاي شما هستند و فعاليت ميكنند و دوستانتان و رفقاتون و همكارهايتان و هم
فكرهايتان به هر حال همه فعاليت ميكنند و نظام اينقدر از اينها ميترسد. در صورتي
كه ما اين همه آدم مخالف داريم تو خارج كشور الان اگر جلوي همين ساختمان سازمان
ملل كه ايراني ها مي آيند و يك تظاهراتي ميشود و شلوغ ميشود شما نگاه كن اگر يك
ميليون مخالف يك طرف بايستند و شعار بدهند 50 عدد از بچه هاي مجاهد و كساني كه
واقعا ايده قلبي دارند و از درون و ريشه و همه چيزشان را ميخواهند بگذارند براي
واژگوني اين نظام 50 تا يك طرف بايستند به خدا اين نظام از اين 50 عدد بيشتر از
اين يك ميليون نفر ميترسد. چرا؟
چون ميداند اين يك ميليون نفر، يك ميليون ايده هستند يك
ميليون عقيده هستند. يك سلطنت طلب تا يك مرزي حاضر است برود جلو دفاع كند و حرف را
بزند و نظرش را بگويد يك ذره ببيند تقي به توقي بخورد و شلوارش ميخواهد يك ذره
خاكي بشود مياد عقب، ولي ميداني آن 50
نفري كه جز بچه هاي مجاهدين هستند آن 50 نفر تا پاي جانشان جلو مي روند.
اصلا هيچي برايشان
مهم نيست به همين دليل نظام از اين سيستم و از اين سازمان خيلي وحشت دارد و چرا
اسم مجاهد خط قرمز است؟ ميگويد اگر كسي به همان اسم مجاهد برسد و بفهمد چي به چي
است يك ذره نزديك شود سريع جذب ميشود از نظر اين نظام ميگويد سازمان مجاهدين جذب
بالايي دارد. جذب قوي دارد و خب اين برايشان باعث ترس است. شما نگاه كنيد مثلا پيش
كسي مي نشينيد اگر طرف ايده سلطنتي داشته باشد يا ايده هاي مختلف داشته باشد خيلي
راحت حرف ميزنند و فحش ميدهند و توهين ميكنند شما حتي كانالهاي تلويزيون را نگاه
كن اين كانالهايي كه متاسفانه بعضي ها هستند فقط فحش ميدهند مخالف نظام هستند هي
فحش ميدهند و ميگويند خب چهار آدمي كه اهل فكر باشند با فحش تحريك نميشوند اما
ميبيند مردم اصلا حوصله اينها را ندارند و طرف مواجه ميشود با يك سري حرفهاي بي
خود و يا اگر در نهايت حرفهاي پر و از تفكر خاصي بخواهد بلند شود ولي قدرت جذب
ندارد. اما شما نگاه كن خود من دو الي سه كليپ دو سه دقيقه اي از صداي آقاي
رجوي شنيدم ببين روي آدم تاثيرگذار ميشود. اينكه اين حرفهايي كه ميزند من دنبال
پست و مقام نيستم مخصوصا آن جمله خيلي خوشم آمد كه گفتند ” من پشه هم نيستم پشه هم
خودتون هستيد من فقط دنبال نظرم هستم”
اين حرفها روي آدم تاثير ميگذارد شما حسابش را بكنيد اين
نظام حق دارد بترسد يا دو الي سه نوشته اي كه ميخواند از اين سازمان از كارهايي كه
كردند از مسائلي كه داشتند و مشكلاتي كه برايشان به وجود آمده است باز هم كنار
نكشيدند
دیدن کلیپ های سازمان
كليپهاي شما را ديدم برايم جالب است. (كليپ صحبتهاي برادر و
فيلم هاي مربوط به شهادت صبا و سعيد اخوان) جالب به معناي جلب توجه ميكند احساس
آدم همه چيز آدم را دست خودش ميگيرد. اين را از ته دل ميگويم گاهي وقتها احساس شرم
ميكنم از اينكه چرا مني كه داعيه فهم و شعور ميكردم حداقل در اين زمينه، مخصوصا اگر يك روزي به من بگويند يك جمله بگو به
عنوان نصيحت به هم نوعات، اولين جمله اي
كه ميگويم اينكه: هيچ وقت قضاوت نكنيد. اين عكسها اين صحنه ها يه جوري برام بود
نميدانم چطور منظورم را برسانم آدم انگار خجالت ميكشد هم از خودش هم از اين تصاوير
من احساس ميكنم اگر روح واقعا وجود داشته باشد و از اينكه روح اين آدمها من را
ميبينند و افكار من را خواندند كه من چه طرز فكري در رابطه با آنها داشتم يك ذره
برايم ناخوشايند است به هر حال ميگويم اين سازمان كه به دنبال اين هدف به اين
بزرگي هر چقدر هم كه ديدند تعدادشان كم شد كم شد هي رفتند بيرون به اصطلاح خود
سازمان بريده ها اما باز هم جا نزدند و باز هم قوي تر و مسرتر و با اشتياق بيشتر
دنبال هدفشان هستند و نميگويم طبق عادت برايشان آرزوي خوشبختي برايشان دارم ولي از
صميم قلب برايشان آرزوي خوشبختي دارم و هزاران بار هم با شما صحبت كنم همين آرزو
را در آخر دارم.
در توئیتر با نام @ bahareazady مطالب مارا دنبال کنید متشکریم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر