آقای هاشم خواستار از کانون صنفی معلمان ایران :بیایید با همدیگر فریاد بزنیم که در یک انتخابات فرمایشی شرکت نمی کنیم
آقای خواستار رو به مردم ایران می نویسد:
بیایید با همدیگر فریاد بزنیم که در یک انتخابات فرمایشی شرکت نمی کنیم و حکومت را وادار کنیم که انتخابات آزاد برگزار کند.
این نامه به پنج قسمت تنظیم شده که هم اکنون توجه شما را به قسمت اول نامه ایشان جلب می کنیم.
بیایید با همدیگر فریاد بزنیم که در یک انتخابات فرمایشی شرکت نمی کنیم و حکومت را وادار کنیم که انتخابات آزاد برگزار کند.
این نامه به پنج قسمت تنظیم شده که هم اکنون توجه شما را به قسمت اول نامه ایشان جلب می کنیم.
قسمت اول
آقای خامنه ای حتما یادتان هست که بعد از قتل داریوش فروهر و همسرش پروانه ی اسکندری با آن طرز فجیع توسط مریدان شما در وزارت اطلاعات،در یکی از نماز جمعه ها، مردم را به دو گروه «خودی» و «غیر خودی» تقسیم کردید؟!! و این بر اساس همان جمله ی مشهور آقای خمینی که حزب فقط یک حزب و آن هم «حزب الله» می باشد…برای یادآوری شما و مردم لازم است بخاطرتان آورم که مهندس بازرگان بدستور آقای خمینی،دولت پس از انقلاب را فرا حزبی تشکیل داد.آیا یادتان می آید وزارت کار به حزب ملت ایران یعنی داریوش فروهر که بعدا توسط عوامل اطلاعات به قتل رسید و وزارت بهداری به دکتر کاظم سامی از حزب جاما که بعدا توسط پیروان ولایت به قتل رسیدواگذارشد؟ یادتان هست کریم سنجابی برای مدتی از جبهه ی ملی وزیر خارجه شد که بعدا مرتد اعلام گردیدو سپس ابراهیم یزدی از نهضت آزادی جایش را گرفت؟و وزارت کشور و وزارت ارشاد به دست آقایان هاشم صباغیان و میناچی از نهضت آزادی و وزارت راه به موسی کلانتری از حزب جمهوری اسلامی و رئیس سازمان برنامه و بودجه از ملی مذهبی ها یعنی آقای مهندس سحابی سپرده شده بود؟ و سایر وزرا نیز به احزاب مختلف گرایش داشتند؟(نه فقط به حزب الله)
اگر وزیری از اعضای سازمان مجاهدین خلق نبود اما استاندار(طباطبایی؛استاندارمازندران) و سفیر در کشورهای خارجی از طرف دولت موقت داشت.همینطور بعد از حرکت های مردم سنندج و سفر آیت الله طالقانی و بنی صدر به آن منطقه، انتخابات شورای شهر برگزار و آقای یونسی با گرایش به حزب دموکرات کردستان،استاندار کردستان شد.اما با مرگ آیت الله طالقانی،عمدا، با تندروی های ساختگی همچون گروگان گیری کارکنان سفارت امریکا که منجر به توقیف ۴۰ میلیارد دلار دارایی ایران در بانکهای امریکایی و بی اعتباری حکومت ایران در جوامع بین المللی شد،آن روندها،برچیده شد. دانشگاه ها به بهانهٔ انقلاب فرهنگی به مدت ۳ سال تعطیل و تمام دانشجویان و استادان آزادیخواه تصفیه شدند.با شروع جنگ بین ایران و عراق،بهانه تکمیل شد تا ضمن ادامهٔ جنگ به مدت ۸سال تمام احزاب و روزنامه ها و مجلات منحل و حتی تعداد زیادی از اعضائ همین احزاب و روزنامه ها اعدام و یا به زندان افتاده و یا فراری شوند.و به قول شاعرِ گرانمایه یعنی اخوان ثالث: «در مزار آباد شهر بی تپش_ وایِ جغدی هم نمی آید بگوش»با آمدن ریگان از حزب جمهوریخواه در امریکا گروگان های آمریکایی از ترس حمله با یک قرار داد نیم بند در الجزایر فورا آزاد شدند.اما جنگ را برای تداوم سرکوب آزادیخواهان حاضر نشدند به پایان برسانند.افراد خیر خواهی همچون خانم «ایندیرا گاندی» نخست وزیر هند و «ضیاء الحق» رئیس جمهورپاکستان و «یاسرعرفات» رهبر فلسطینیان یا شخصیتهای بین المللی به ایران آمده و از مقامات ایران از جمله آقای خمینی خواستند که جنگ را به پایان برساند و حتی عربستان حاضر شده بود ۱۰۰ میلیارد غرامت به ایران پرداخت کند اما آقای خمینی بر طبل جنگ میکوفت…! و به جای شعار «جنگ ،جنگ تا پیروزی» شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» توسط آقای خمینی سرداده شد. ابر قدرت ها در سال ۱۳۶۶ تصمیم گرفتند جنگ را تمام کنند .پس عراق را تا دندان مسلح و نفت که موتور حرکت جنگ برای ایران بود را ارزان کردند. انبارهای سیلوی گندم و انبارهای مهمات باقی مانده از رژیم شاه، ته کشید و کف آن را جاروب کردند.آقای خمینی اجبارا قطعنامهٔ ۵۹۸ سازمان ملل را پذیرفت و جام زهر را نوشید که به تعبیری،معنیِ شکست در جنگ میباشد.بعد از پایان جنگ که بیش از یک میلیون کشته وزخمی و بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت دیده بودیم از نظر اقتصادی دست کم ۳۰ سال به عقب بر گشتیم.به دستور آقای خمینی بخاطر جبران شکست در جنگ بیش از ۳۰,۰۰۰ زندانی سیاسی را که حکم زندان داشتند در تابستان ۶۷ قتل عام کردند. به نویسنده کتاب آیات شیطانی فتوای اعدام دادند که او هیچوقت اعدام نشد اما با چاپ های متعدد کتابش به ثروت های افسانه ای دست یافت و مجددا حکومت ایران با دنیای مدرن آن روزگار،بیشتر قطع رابطه کرد.
ودر حالی آقای خمینی به دیار دیگر پیوست که نه تنها کشور هیچگونه پیشرفت اقنتصادی و سیاسی نکرده بود بلکه اخلاق و معنویتی هم که قرار بود آقای خمینی به ملت ایران بدهند،سیر قهقرایی پیداکرد. تمام این بلایا و بدبختی هایی که بر سرملت ایران آمد بخاطر اجرایی شدن شعار «حزب فقط حزب الله _رهبر فقط روح الله» بود.
این شعار بر خلاف وعدهٔ آقای خمینی بود که: «در حکومت ما مارکسیستها نیز آزادند» و در مقابل پرسش خبرنگاران که چه حکومتی مد نظر شما است،آقای خمینی گفت: «مثل همین حکومت فرانسه!» و تازه به قول ایشان قرار بود روحانیت در مسجد باشد نه در قدرت .
آقای خامنه ای حتما یادتان هست که بعد از قتل داریوش فروهر و همسرش پروانه ی اسکندری با آن طرز فجیع توسط مریدان شما در وزارت اطلاعات،در یکی از نماز جمعه ها، مردم را به دو گروه «خودی» و «غیر خودی» تقسیم کردید؟!! و این بر اساس همان جمله ی مشهور آقای خمینی که حزب فقط یک حزب و آن هم «حزب الله» می باشد…برای یادآوری شما و مردم لازم است بخاطرتان آورم که مهندس بازرگان بدستور آقای خمینی،دولت پس از انقلاب را فرا حزبی تشکیل داد.آیا یادتان می آید وزارت کار به حزب ملت ایران یعنی داریوش فروهر که بعدا توسط عوامل اطلاعات به قتل رسید و وزارت بهداری به دکتر کاظم سامی از حزب جاما که بعدا توسط پیروان ولایت به قتل رسیدواگذارشد؟ یادتان هست کریم سنجابی برای مدتی از جبهه ی ملی وزیر خارجه شد که بعدا مرتد اعلام گردیدو سپس ابراهیم یزدی از نهضت آزادی جایش را گرفت؟و وزارت کشور و وزارت ارشاد به دست آقایان هاشم صباغیان و میناچی از نهضت آزادی و وزارت راه به موسی کلانتری از حزب جمهوری اسلامی و رئیس سازمان برنامه و بودجه از ملی مذهبی ها یعنی آقای مهندس سحابی سپرده شده بود؟ و سایر وزرا نیز به احزاب مختلف گرایش داشتند؟(نه فقط به حزب الله)
اگر وزیری از اعضای سازمان مجاهدین خلق نبود اما استاندار(طباطبایی؛استاندارمازندران) و سفیر در کشورهای خارجی از طرف دولت موقت داشت.همینطور بعد از حرکت های مردم سنندج و سفر آیت الله طالقانی و بنی صدر به آن منطقه، انتخابات شورای شهر برگزار و آقای یونسی با گرایش به حزب دموکرات کردستان،استاندار کردستان شد.اما با مرگ آیت الله طالقانی،عمدا، با تندروی های ساختگی همچون گروگان گیری کارکنان سفارت امریکا که منجر به توقیف ۴۰ میلیارد دلار دارایی ایران در بانکهای امریکایی و بی اعتباری حکومت ایران در جوامع بین المللی شد،آن روندها،برچیده شد. دانشگاه ها به بهانهٔ انقلاب فرهنگی به مدت ۳ سال تعطیل و تمام دانشجویان و استادان آزادیخواه تصفیه شدند.با شروع جنگ بین ایران و عراق،بهانه تکمیل شد تا ضمن ادامهٔ جنگ به مدت ۸سال تمام احزاب و روزنامه ها و مجلات منحل و حتی تعداد زیادی از اعضائ همین احزاب و روزنامه ها اعدام و یا به زندان افتاده و یا فراری شوند.و به قول شاعرِ گرانمایه یعنی اخوان ثالث: «در مزار آباد شهر بی تپش_ وایِ جغدی هم نمی آید بگوش»با آمدن ریگان از حزب جمهوریخواه در امریکا گروگان های آمریکایی از ترس حمله با یک قرار داد نیم بند در الجزایر فورا آزاد شدند.اما جنگ را برای تداوم سرکوب آزادیخواهان حاضر نشدند به پایان برسانند.افراد خیر خواهی همچون خانم «ایندیرا گاندی» نخست وزیر هند و «ضیاء الحق» رئیس جمهورپاکستان و «یاسرعرفات» رهبر فلسطینیان یا شخصیتهای بین المللی به ایران آمده و از مقامات ایران از جمله آقای خمینی خواستند که جنگ را به پایان برساند و حتی عربستان حاضر شده بود ۱۰۰ میلیارد غرامت به ایران پرداخت کند اما آقای خمینی بر طبل جنگ میکوفت…! و به جای شعار «جنگ ،جنگ تا پیروزی» شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم» توسط آقای خمینی سرداده شد. ابر قدرت ها در سال ۱۳۶۶ تصمیم گرفتند جنگ را تمام کنند .پس عراق را تا دندان مسلح و نفت که موتور حرکت جنگ برای ایران بود را ارزان کردند. انبارهای سیلوی گندم و انبارهای مهمات باقی مانده از رژیم شاه، ته کشید و کف آن را جاروب کردند.آقای خمینی اجبارا قطعنامهٔ ۵۹۸ سازمان ملل را پذیرفت و جام زهر را نوشید که به تعبیری،معنیِ شکست در جنگ میباشد.بعد از پایان جنگ که بیش از یک میلیون کشته وزخمی و بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار خسارت دیده بودیم از نظر اقتصادی دست کم ۳۰ سال به عقب بر گشتیم.به دستور آقای خمینی بخاطر جبران شکست در جنگ بیش از ۳۰,۰۰۰ زندانی سیاسی را که حکم زندان داشتند در تابستان ۶۷ قتل عام کردند. به نویسنده کتاب آیات شیطانی فتوای اعدام دادند که او هیچوقت اعدام نشد اما با چاپ های متعدد کتابش به ثروت های افسانه ای دست یافت و مجددا حکومت ایران با دنیای مدرن آن روزگار،بیشتر قطع رابطه کرد.
ودر حالی آقای خمینی به دیار دیگر پیوست که نه تنها کشور هیچگونه پیشرفت اقنتصادی و سیاسی نکرده بود بلکه اخلاق و معنویتی هم که قرار بود آقای خمینی به ملت ایران بدهند،سیر قهقرایی پیداکرد. تمام این بلایا و بدبختی هایی که بر سرملت ایران آمد بخاطر اجرایی شدن شعار «حزب فقط حزب الله _رهبر فقط روح الله» بود.
این شعار بر خلاف وعدهٔ آقای خمینی بود که: «در حکومت ما مارکسیستها نیز آزادند» و در مقابل پرسش خبرنگاران که چه حکومتی مد نظر شما است،آقای خمینی گفت: «مثل همین حکومت فرانسه!» و تازه به قول ایشان قرار بود روحانیت در مسجد باشد نه در قدرت .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر