یک دروغ بزرگ بود و اینهمه سر و صدا. چند روزی است که دارم نمایش
مسخره ولایت فقیه را دررسانه های خارجی دنبال میکنم. به غیر از انگشت شمار رسانه اروپائی
کسی به ماهیت انتخابات نپرداخت. بنا بر این اشاره چند نکته ولو برای خاطرات سه ماه
سگ دعوا و یکسری شرط بندی چیزی نصیب کسی نشد جز یک سرافکندگی بیسابقه دیگر برای نظام
ولایت که خود را دموکراتیک ترین حکومت جهان میدانند.
این نمایش انتخابات در بین دوباند بد و بدتر بدون هیچ ناظر بین
المللی انجام شد. کاندید های لیست هر دوباند از یک منشاء فکری (نظام تک حزبی) و تقریبا
از بقایای یک حزب منحله ارتجاعی و بنیاد گرائی "جمهوری اسلامی" هستند که
در تمامی جنایات رژیم از تروریسم تا جنگ و کشتار و شکنجه و اسید پاشی و تجاوز و دزدی
و غارت اموال مردم ایران و ...مشارکت داشتند صورت گرفت؛ و تازه برای چک نهائی پرونده
جملگی این به اصطلاح کانیدا ها از فیلترینگ شورای نگهبان که توسط 12+1 مرد خبیث عبور
میکند که حتی نکند یک مورد سابقه اعتراض علیه ولی فقیه در 37 سال جنایت داشته باشند.
این تازه شکل این مجلس است که محتوا و تولیدات اینها هم در نهایت باید در همین شورای
نگهبان توسط همین 13 مرد خبیث چک نهائی شود و یا مجلس تشخیص نظام ... به مصداق ضربالمثل
خود گویم و حود خندم عجب مرد هنر مندی.
از تعداد آراء مرئی و نامرئی به شیوه جهان سومی که بگذریم دود
دم تبلیغات رادیو تلویزیونی و مخبرین اروپائی از همه جالبتر است که چند مخبر رادیو
تلویزیون سوئد در چاپلوسی و خود شیرینی پیش سران نظام از سبقت هم میگرفتند.
در گزارشی از رادیو سوئد "آگنتا رامبری" و "سیسیلیا
اودن" ضمن پخش صدای یک زن ایرانی برای ایرانیان خارج کشور و احتمالا اپوزسیون
برانداز و همچنین برای "موسسات دموکرتیک" که در انتظار قرار داد های میلیاردی
هستند، ادعا کرد که " ما خواستار انقلاب نیستیم و میخواهیم سرنوشت مملکت را از
طریق شرکت در انتخابات مشخص کنیم ... "و خبر نگار اضافه میکند که ما حتی یک نفر
را هم در تهران ندیدیم که خواستار انقلاب باشد...
کاملا قابل فهم است وقتی قرادادهای میلیاردی در انتظار شرکتهای
سوئدی روی میز چشمک میزند، خشم فریادهای مرگ بر ولایت فقیه هرگز شنیده نمیشود. تعدادی
از جمعیت چندین میلیونی زیر خط فقر آن در جای جای تهران بشکل فجیعی خود را آتش میزنند
و ازپل پرت میکنند دیده نخواهند شد و صد البته " رئیس جمهور بسیار محبوب حسن روحانی
" که باعث همین بدختی های مردم است، منبع الهام است و برای پیام او سر دست میشکنند
و برای شرکت در انتخابات لبیک میگویند.
و این دیگر بی انصافی و حرمت شکنی مردم است وشکل جدیدی از تبلیغات
شنیع برای جانیان حکومتی است. در کشوری که از هر حیله و روشی مردم را با تهدید یا تطمیع
از اخراج از کار و ندادن نمره بدانش آموزان و دانشجو گرفته تا بر آورده کردن اولین
مایحتاج بپای صندوق های رای میکشانند بیان محبوبیت این جانوران دیگر خبر نگاری نیست
یا حداقل از نوع شرافتمندانه آن نیست. مثل اینسکه هرچه که بدتر بر سر مردم میآید بازهم
همین مردم از جلاد خود شکر گزارند و عجبا. هیچکس هم نیست که از این خبر نگاران بپرسد
که پس چرا حتی یک حزب و گروه مخالف هرچند کوچک اجازه شرکت در این انتخابات رانیافت
و چرا اینچنین هر دو جناح " اسلامی" از سرنوشت نظام نگرانند.
هدف از
برگزاری انتخابات در هر کشور دموکراتیک صرفا اعاده حق حاکمیت ملی مدنظر است، بخاطر
انحصارطلبی "حکومت خواص " این نمایش توسط احزاب و سازمانهای اپوزسیون ایرانی
مورد تحریم قرار گرفت بنابر این مشروعیت این نمایش هرچه باشد زیر سئوال است؛ و این
قبل از هرچیز از اهمیت جدی بر خوردار است که برگزاری انتخابات در کشور بدون احزاب مخالف
و اقلیت های دینی و ملی و مذهبی و عقیدتی انتخابات پارلمانی محسوب نمیشود و طبعا نباید
در مجامع بین المللی مورد قبول واقع شودو باید محکوم گردد، هرچند منافع اقتصادی زیادی
در پیش باشد.
جشن و
پایکوبی جارچی های فرنگی برای بزرگ جلوه دادن ارقام شرکت کنندگان آنهم آز طریق منابع
رژیم در وزارت رقم ساز کشور برای سران هر دو باند بسیار مهم است... همانطور که در مقاله
قبل از انتخابات پیش بینی کردیم. رقم شرکت کنندگان همواره مصرف دو گانه دارد. اول کسب
مشروعیت ولی فقیه است، چون بقول او رای به نظام داده شده است؛ و بعد مشروعیت معاملات
شرکتهای خارجی با رژیمی که دست در خون میلیونها ایرانی دارد میباشد؛ و باقی هیچ و پوچ
است.
بقول خانم
مریم رجوی "این انتخابات در درون نظام برنده ای ندارد" اما مثل همیشه یک
بازنده دارد.
ما به
ضریب ارتقاء آمار ارائه شده کاری نداریم چون برای هردوجناح باعث "مکنت و برکت"
است و چیز تازه ای نیست مثل گذشته بلاخره از آنجائیکه دروغگو کم حافظه است چندی بعد
از این نمایش رقم واقعی آن افشا خواهد شد.
اما ولی
فقیه مفلوک همه اعتبار خود را بر روی این نمایش سرمایه گذاری کرد و حکم شرعی صادر کرد
"مبنی بر رای دادن در انتخابات نیاز به اذن شوهر نیست" و ایشان در این مورد
البته ناپرهیزی کردند و با همین حکم احکام گذشته خود راهم که در همه موارد از عبور
و مرور زن " اذن شوهر" یعنی جنس نرینه لازم بوده است را زیر سئوال برده است.
در مورد دیگر از مخالفان نظام که بسیاری از آنها را در طول عمر نظام از دم تیغ گذراند،
در خواست کرد تا در انتخابات شرکت کنند و احتمالا از برادران حزبالله عراق و لبنان
هم برای طولانی تر کردن صفوف در تاریکی شب جهت همکاری و بیع متقابل هم برای "تودهنی
به مزدوران شرق و غرب" دعوت بعمل آورده است. با تمام این تلاشهای کمر شکن و هزینه
پولهای کثیف، شکست دندان شکنی را از مردم متحمل شد که صرفا آرا خود را جهت خوار و ذلیل
کردن ولی فقیه به صندوق رقیب ریخته بودند. این برای چندمین بار است که افراد محبوب
ولی فقیه شکست میخورند و بالطبع این جام زهر جدیدی است که در حلقوم خود ولی فقیه ریخته
میشود؛ و نشان از آنست که امت در صحنه برایش " امام خود " تره خرد نمیکنند.
گفتنی است که:
در 88 ولی فقیه از احمدی نژاد حمایت کرد که مردم با رای اعتراضی
به موسوی دماغ ولی فقیه را نقره داغ کردند؛ و آن قیام فراموش نشدنی نه به ولی فقیه
را راه انداختند که به فتنه معروف است. در سال 92 دوباره ولی فقیه جلیلی را علم کرد
و از همان امت همیشه در صحنه دو باره رو دست خورد که همین مهره "لیست انگلیسی
شیخ فری" برنده شد و اینبار بازهم از "لیست انگلیسی" در پای منبر ولی
فقیه آنچنان شکستی را متحمل شد که اگر خانه نشین نشود از بودن عقل سالم در سر او باید
شک کرد.
اما خبر نگاران اعزامی از کشور سوئد به چیزهائی هم اشاره کردند
که قابل تامل است. در مصاحبه با شاعری که رای هم داد گفت که ما بین "بدترین و
بدترین" نه بد و بدتر یکی را انتخاب کردیم. خبر نگار سوئدی گفت: ردم عادی پاسخ
سئوال مارا سیاسی و فلسفی میدهند.
باید نتیجه گرفت که همین تعداد از مردم هم که پای صندوق میروند
میخواهند به ولی فقیه دهن کجی کنند و اورا که سنبل ارتجاع است هدف قرار دهند نه چیز
دیگر؛ و امیدوارم که طرفهای طرف معامله این پیام مردم را گرفته باشند که این آرا نه
برای اصلاح طلبان بلکه نه بولایت فقیه در فقدان از آلترناتیو دموکراتیک بود. در واقع
"هرکس از ظن خود شد یار من".
و به همین طریق اولی میلیونها ایرانی قهرمان دندان روی جگر گذاشته
تا در روزی نه چندان دور راءی خود را به آزادی عقیده و حاکمیت ملی به کسی دهند که بفکر
ایران و ایرانی است نه لیست ارتجاع اسلامی یا "انگلیسی" و حد اقل مجبور نباشند
بین "بدترین و بدترین" یکی را انتخاب کنند بلکه همانی که خود میخواهند رای
دهند؛ و این تا آزادی همه احزاب و سازمانها و عقاید و قلم و آخرین زندانی سیاسی ممکن
نیست ولی این خواسته محقق خواهد شد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر