یا
پیچ و تاب کلام و چون و چرا اگر جنایات رژیم جلادان را با سی و هفت سال کشتار، ترور
و جنگ، عادت مزمن جنگ افروزی «بوش ها» را در عراق و بی جربزگی بی جبران رییس جمهور
فعلی ابر قدرت سابق را همراه با صلحجویی کاذب جنگ افروزانه در سوریه و مجذوبیت بی شباهت
او نسبت به ملایان باضافه لاس سیاسی ـ طاس اقتصادی سوداگران سود و اسلحه را با یک حساب
سرانگشتی با هم جمع کنیم حاصلش زایش غول با شاخ و دم وحشتناکیست بنام داعش که نه تنها
جهان موجود و تمدن جاری آن و حضور انسان و کرامت او را اصلا برنمیتابد بلکه حتی یکجا
قصد نابودی آن را دارد چنانچه مبارزه با آن صرفا به نبرد ـ البته ضروری ـ نظامی ختم
شده و برای برکندن ریشه های تنیده آن در تار و پود عمامه و عبای ملایان تصمیم و اقدام
اساسی صورت نپذیرد. بماند که از این پیشتر نیز وقتی قدمهای نسبتا کوتاه و نخست هیولا
تا نیویورک، آرژانتین و بعضی کشورهای دیگر رسید اگر علل و ریشه های آن را به عمد یا
سهوا نادیده نگرفته و راه سریع اقدام عملی در مقابل آن را نیز پشت گوش نمیانداختند
بی شک رشد آن تا حد کنونی و چنین مرحله هولناک جهنمی و جهانی گسترش نیافته بود بخصوص
که مقاومت ایران و شاخص آن مریم رجوی نیز از سالها پیش بارها برخطر «بنیادگرایی دینی
بسا خطرناکتر از خطر اتمی» تأکید و نسبت به پیامدهای مرگبار و ضرورت مقابله با آن نظرات
مشخص و رهنمود های قابل دسترس ارائه نموده بود.
پادزهر
ناگزیر رهایی از چنگال بنیادگرایی هار مذهبی و ممانعت جدی از تکرار فاجعه پاریس و ادامه
کشتار انسانها بنام دین و اسلام و به خصوص غلتیدن به دام جنگ جدیدی از نوع جنگهای صلیبی
بی تعارف و تواضع، وجود و حضور جدی نیرویی عمیقا دمکراتیک اما ضرورتا با باورهای اسلامی
را میطلبد که مطلقا در تضاد با تحجر و توحش افسارگسیخته بنیادگرایی اسلامی برخاسته
از خمینیسم بوده و با اتکا به اعتقادات و باورهای مذهبی، رودررو و پنجه در پنجه ملایان
جنایتکار داعش پرور، دوگانگی و تفاوت میان اسلام معتدل مترقی را با انواع بنیادگرایی
دینی از نوع آخوندی با برجستگی وجوه آرمانی در جریان عمل و پروسه مبارزه و مقاومت به
ظهور رسانده باشد.
برای
همین حالا میشود ـ بی آنکه اسیر «اتوپی» باشم ـ به سادگی اما به تأکید بگویم در زمان
رذالت پیشه و جهان جاری مهجور و در غیاب هر جنبش متشکل، مستقل و مسلمان ـ البته به
اسف ـ در حال حاضر با یقین تنها مجاهدین آلترناتیو موجود در برابر هولناکترین هیولای
آدمخوار جهان بوده و میباشند و بر این اساس حمایت از این جنبش سازمانیافته جدی ضد بنیادگرایی
و شاخص آن مریم رجوی بعنوان زنی مسلمان بگمانم برای هرکس حتی با کمترین تصویر و تصور
از فجایع ناشی از جنگ و کشتار توسط متعصبین خمینی صفت کافیست تا فکر و باور کند که
اگر این دیو رها از بند همچنان بی افسار و آزاد بماند به زودی نه فقط دوباره مردمان
بیگناه پاریس، آرژانتین و... بلکه دیگران را نیز همه یکجا خواهد بلعید مگر اینکه در
راستای مصاف با غول آدمخوار داعش نام و دیگر انواع آن، پنهان در لابلای عمامه ملایان،
هرکس در حد توان و با هر باور دینی و آرمانی یا بی آن، صرفا با تکیه بر وجوه انساندوستی
و صلحجویی، مریم رجوی را در مسیر سخت و سلحشورانه ای که در راستای مبارزه با هیولای
بنیادگرایی پیش برده و میبرد، یاری و همراهی نموده و دستانی که برای آزادی و پیروزی
نیکی و مهر بر پلشتی و دشمنی به سوی همگان گشوده است را به گرمی بفشاریم تا بیش از
پیش نیز سبب انگیزه و تشویق افکار عمومی بشردوستانی بشود که بویژه این اواخر و پس از
فاجعه پاریس به اهمیت نقش آرمانی، اخلاقی و فرهنگی مجاهدین برای مقاومت ضد ارتجاع و
بنیادگرایی دینی پی برده و از فراخوان مریم رجوی برای تشکیل جبهه ای جهانی در این راستا
صمیمانه استقبال کرده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر