عمار ملکی فرزند دکتر محمد ملکی در صفحه فیسبوک خود می نویسد:
چقدر رذالت و حقارت میخواهد برای یک مامور و رییسش و بالاتری
هایشان که پیرمرد ۸۲ ساله ای را که برای دانشگاه و آموزش یک سرزمین عمرش را صرف کرده
و به گردن یک کشور حق دارد، وقتی آرام و مسالمت جویانه در اعتراض به ظلم و ستم پایان
ناپذیر در نظام مقدس، بر سر یک گذر، گاندی وار ایستاده است و حقوق مسلم و آزادی های
بدیهی را برای مردمانش طلب میکند، او را به اجبار سوار ماشین کنند و دهها کیلومتر دورتر
او را در میانه شهر پیاده کنند و بگویند حال به خانه ات برگرد!
خفت و خواری ماموران و سردمدارانشان آن زمانی به اوج می رسد
که به پیرمرد میگویند باید تعهد بدهی که دیگر برای اعتراض بر سر گذر نایستی و او به
آنها بگوید «من هیچ تعهدی به هیچ کس نمی دهم که دیگر اعتراض نکنم!» و آنها گاز ماشین
را می گیرند و سرافکنده برگه ماموریت را پر می کنند و پیرمرد عصازنان بر سر عهد خود
باز می گردد.
چه عظمتی و چه حقارتی در این لحظات، در ذهن تاریخ این سرزمین
ثبت می شود ...
در بیست و یکمین هفته تحصن اعتراضی در مقابل ساختمان لاستیک
دنا (دوشنبه ۹ آذر ۱۳۹۴)، ماموران امنیتی و اطلاعاتی نظام ولایی مانع حضور دکتر محمد
ملکی و همراهان در محل تحصن شدند ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر