آفتابكاران،8،نوامبر،2015 : جواد پوينده
چند سال پيشتر از اين يك روز ديدم كه روي
انگشت دستم يك زگيل در امده است، خيلي تعجب كردم، چون فكر ميكردم فقط بچه ها زگيل در
ميآورند. چند روزي بيشتر نگذشته بود كه روي گردنم هم چند زگيل زد و يكي دو روز بعد
يك زگيل كنار چشمم زد. زگيلهاي خيلي زشتي بودند، دوستان و آشنايان به روي خودشان نمي
آوردند ولي مي دانستم كه به زگيلهاي من خصوصا زگيلهاي روي گردنم نگاه ميكردند. چندين
باراز داروخانه دواي ضد زگيل خريدم و استفاده كردم ولي هيچ نتيجه اي نداشت. بالاخره
سراغ دكتر رفتم و دكتر برايم توضيح داد كه اين زگيلها ويروس هستند و وقتي بدن ضعيف
باشد اين ويروسها وارد بدن شده و زگيل در مياوري و بعد هم گفت كه خودت را تقویت و بهداشت
را رعايت كن، آنوقت بدن، خود ش كم كم پادزهراين زگيلها را ميسازد و از بين ميبرد، كه
همينطور هم شد. چندين و چند سال اين زگيلها روي دست و گردن و كنار چشم من بودند تا
يكروز صبح كه در آينه نگاه كردم دیگر از زگيلها خبري نبود. كاملا از بين رفته بودند
و حتي اثري هم از آنها باقي نبود، انگار هيچ وقت وجود نداشته اند.
حالا هر وقت من اسم امثال اسماعيل يغمايي و ايرج مصداقي وعاطفه
اقبال و محمدرضا روحاني را مي بينم يا ميشنوم ياد زگيل هایم مي افتم.
اين مو جودات بدنام همگي از پسوند سابق استفاده مي كنند، مجاهد
سابق، هوادار سابق مجاهدين، عضو سابق شورا و از اين قبيل. اما دليل استفاده اين مزدوران
اجاره اي و اين پادوهاي وزارت اطلاعات از لفظ سابق چيست؟
اولا، رژيم آخوندي بهتر از هر كسي از محبوبيت و اعتبار مجاهدين
و مقاومت در بين مردم اگاه هست و حساب ميكند كه امثال يغمايي و عاطفه اقبال، ممكن هست
به اين صفت كه روزي در بدنه مقاومت بوده اند در بين مردم اعتبارشان از لاجوردي و الله
كرم و سعيد امامي بيشتر باشد، از اينرو اينها بايد پسوند سابق را يدك بكشند.
ثانيا، اين مزدور هاي خودفروخته دردنیای واقعی هيچي نيستند و
در نتيجه از پسوند هوادار سابق مجاهدين استفاده ميكنند.
نه شغلي دارند، نه كاري، نه منبع درامدشان معلوم است، نه موقعيت
اجتماعي دارند.
اين كه اين پادوهاي دون پايه خامنه اي بگويند ما سابقا هوادار
مجاهدين بوديم يا ما سابقا عضو مقاومت بوديم درست مثل اين هست كه زگيلهاي دست و گردن
من ادعا كنند كه ما قبلا عضوي از بدن جواد پوينده بوديم!
اين مزدوران خود فروخته زگيلهاي مقاومت بوده اند كه هر چه اين
مقاومت مستحكم تر و يكپارچه تر شده است، يكي بعد از ديگري از بين رفته اند آنسان كه
گويي هيچوقت محلی ازاعراب نداشته اند.
اين زگيل هاي بي خاصيت در عالم خيال خودشان را کل مقاومت بحسا
ب می آوردند، و از آنجا كه زگيل فقط زگيل هست و شعورندار، فكر ميكردند كه با افتادن
آنها مقاومت هم ميميرد و تمام ميشود
اما ما همه شاهديم كه همزمان با افتادن هر كدام از اين زگيلها
مقاوت ايران فقط زيباتر و شاداب تر شده است.
دليل همه عربده كشيدنهاي يغمايي ، مصداقي ، روحاني و عاطفه اقبال
و بقيه زگيلهاي ريز و درشت بعد از حمله موشكي اربابشان به رزمندگان ليبرتي اين هست
كه اين حمله شادابي و زيبايي اين مقاومت سرخ فام را بيش از پيش نمودار كرد.
جواد پوينده
استكهلم- آبانماه 94
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر